درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (بارون درخت نشین)

درخششی از نور یک کتاب (بارون درخت نشین)

… برای نگهداری کتابها کوزیمو گهگاه کتابخانه‌هایی بالای درختان می‌ساخت و می‌کوشید به هر وسیله ای که بود آنها را از باران و از گزند جانوران جونده در امان بدارد. جای این کتابخانه‌ها را پیاپی عوض می‌کرد. کتابها را تا اندازه ای همانند پرندگان می‌دانست و دلش نمی‌خواست آنها را بی جنبش و در قفس ببیند.

بر روی بلندترین برج کتابخانه اش دوره ی دایرۀ المعارف دیدرو و دالامبر را می‌چید که به کتابفروشی در بندر لیورنو سفارش داده بود و یکی پس از دیگری برایش فرستاده می‌شد…. خواندن دایرۀ المعارف و به ویژه مقاله‌های بسیار زیبایش درباره ی زنبورها و درختان و جنگلداری و باغداری، آگاهی‌های تازه ای به او داد به گونه ای که دنیای پیرامون خود را با نگاه تازه ای می‌نگریست. از آن پس، کتابهای فنی نیز سفارش می‌داد که یکی از آنها درباره ی درختکاری بود. بسیار آرزومند بود که آگاهی‌های تازه اش را به کار ببندد.

همیشه به انسانها و کارهایشان علاقمند بود. تا آن زمان، زندگی درخت نشینی و گشت و گذار و شکار کردنش حالت بی هدف و هوسانه ی زندگی پرندگان را داشت. ولی از آن پس هر چه بیشتر دلش می‌خواست برای همنوعانش کاری بکند….

فن هرس کردن درختان را فرا گرفت و در این زمینه به کار پرداخت. کار را خوب انجام می‌داد و دستمزد اندکی می‌گرفت، از این رو همه ی زمینداران و دهقانان او را به کار می‌گرفتند.

این را در زمستان می‌کرد که شاخساران هزار پیچ لخت و بی برگ است، و گویی همه ی انتظار درختان این است که کسی شاخه‌هایشان را برای بهار آینده بیاراید و پاک کند تا دوباره گل کنند و سبز شوند و میوه بدهند. در هوای یخین بامداد زمستانی او را می‌دیدی که با پاهای از هم گشوده در میان شاخه‌های برهنه ایستاده بود و با قیچی اش شاخه‌ها و ترکه‌های بیهوده را می‌برید. در باغهای خانه‌ها همین کار را با ارّه کوچکی می‌کرد و درختان و بوته‌های زینتی را می‌آراست.درخت بارون نشین

در جنگل تبر کوچکی را به کار می‌گرفت و آن را جانشین تبر هیزم شکنان می‌کرد که تنها برای این خوب است که درختان تناور را تکه تکه کند.

خلاصه این که عشقش به درختان، مانند همه ی عشقهای راستین، اغلب با سنگدلی و حتی بیرحمی‌همراه بود. تن درخت را می‌برید و زخمی‌می‌کرد تا آن را نیرومندتر و زیباتر کند…..

بدینگونه، از آنجا که هم مردم و هم طبیعت و هم خویشتن را دوست میداشت، می‌کوشید به سهم خود کاری کند که طبیعت سرسبز و میمهان نواز اومبروزا هر چه بهتر و دوست داشتنی تر شود….

نام کتاب : بارون درخت نشین

نویسنده : ایتالو کالوینو

ترجمه : مهدی سحابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *