شعر و ادب

ریزش برگها (نوشته ای از ژان ژیرودو)

ریزش برگها (نوشته ای از ژان ژیرودو)

پاییز

تصور نکنید که برگهای پژمرده ی پاییزی مانند میوه‌های رسیده و یا گلبرگهای خشک، یکدفعه از درختها فرو می‌ریزند.

برگهای بعضی از درختها، آنها که در کنار جویبارها هستند، نزدیک نیمه روز از درختها می‌ریزند. اما برخی از آنها که در مجاورت برگهای سبز بوده و یا نزدیک لانه ی مرغها، زمان بیشتری به درخت می‌مانند و پس از گذشت روز و شبی، قبل از آفتاب به زمین می‌افتند.

چون آسیابان، چوبهای جویبارها را برای عبور آب بر میدارد این برگها، آنها که خشک هستند در زیر و آنها که سبزترند در روی آب شناور می‌گردند.

برگهای پیچکها که معمولاً سبزترند به تنه‌های درختها گیر می‌کنند و گاه خودبخود ایجاد پیچک‌ها به دور درخت می‌نمایند.

در سکوت شب، گاهی بعضی از این برگها از درختها فرو می‌افتد، اما گویی در میان شاخه‌ها بند شده از ترس به زمین نمی‌آیند.

تنها برگهای چنار به محض فرو ریختن چون توده‌های زرد مایل به نقره ای در زیر درختها جمع می‌گردند.

پاییز، زیر درختهای زیزفون، پوششی از ابریشم می‌گستراند.

ژان ژیرودو

ترجمه از: عباس ثابت

پی نوشت:

ژان ژیرودو ۱۸۸۲- ۱۹۴۴ (Jean Giraudoux)  – نمایشنامه نویس و نویسنده ی نکته بین فرانسوی است.

وی در زمان خود از بهترین نمایشنامه نویسها بوده و رمانهای متعددی نیز به رشته ی تحریر در آورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *