بهانه‌ای برای نوشتن

امید داشتن، خوب است یا بد؟ (قسمت سوم)

امید داشتن، خوب است یا بد؟ (قسمت سوم)

در قسمت اول این بحث، در مورد مفهومی‌به نام امید صحبت کردیم و دانستیم که امید در حالت کلی یعنی آن چیزی که علیرغم اینکه شما در حال حاضر با مشکلی دست به گریبان هستید، اما ایمان دارید که همه چیز به زودی درست خواهد شد.

و در بخش دوم این نوشته با این مفهوم و نتیجه ی تحقیقات محققی به نام شین لوپز در زمینه ی امید بیشتر آشنا شدیم و دانستیم که لوپز در تحقیقات خود از آمارها و داستان‌های آدم‌های واقعی از همه ی سنین و همه ی جنبه‌های زندگی، استفاده کرد تا نتیجه پژوهش خود را به این شکل بیان کند: «امید، یک نیروی احساسی مثبت، برای خلق آینده ی دلخواه است.» و اینکه چطور در مورد مسائل آینده فکر می‌کنیم و اینکه چطور  انتخاب می‌کنیم که آینده بهتری از گذشته مان داشته باشیم. و در یک آزمون امید هم در وب سایت شین لوپز شرکت کردیم.

 حالا در بخش سوم این نوشته، دوباره این بحث را ادامه می‌دهیم.

در ابتدا بیایید ببینیم چه کلمات دیگری می‌توانند مترادف امید باشند. شاید بتوانیم امید را با کلمات زیر مترادف بدانیم:

آرزو – باور – میل – خواسته – اشتیاق – خوش بینی …

امیددر هر حال، امید را با هر کلمه ای که مترادف بگیرید،  برای روح انسان، به منزله سوخت برای خودرو است. اگر خودرویی دارای سوخت نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟  آن خودرو از حرکت باز خواهد ایستاد …

امید هم همینطور است. امید، ما را به پیش می‌راند. امید، ما را تشویق می‌کند تا بر موانع غلبه کنیم و به ما برای دستیابی به هدفهای ارزشمندمان تمرکز می‌بخشد.

امید، قدرت تخیل و ریسک پذیری را در ما بالا می‌برد، و همین موضوع می‌تواند به تحولات مثبت در زندگی ما منجر شود.

اما گذشته از همه ی این حرفها، یک امید دیگری هم وجود دارد:

«امید دروغین»!

شاید بشود به آن «امید کاذب» یا «امید موهوم» یا «امید واهی» هم گفت، اما اجازه بدهید من در این نوشته از آن به «امید دروغین» نام ببرم.

هنوز بر سر مفهوم امید دروغین، جدال وجود دارد.

اما شاید بتوانیم آن را اینگونه تعریف کنیم:

اگر شما برای رسیدن یا به دست آوردن چیزی که در واقعیت، واقعاً محال و غیر ممکن است، یا بعید است که در نهایت، ممکن و قابل دستیابی باشد همچنان امید داشته باشید؛ این یک امید دروغین است.

خوب … حالا آیا این خوب است یا بد؟

برای تشخیص و پاسخ به این سوال، باید تعیین کنید که رفتار شما مفید است یا نه …

در فرهنگ زبان انگلیسی لغتی به نام con game وجود دارد که ما به آن مکر و حیله می‌گوییم و خوب است بدانید که بیشتر con games‌ها متکی بر ایجاد امید دروغین یا کاذب هستند.

حتما می‌پرسید: con game واقعا به چه معناست؟

این مفهوم با confidence game و flimflam نیز مترادف است و به معنی گول زدن یا فریب دادن کسی است که برای موفقیت یا برنده شدن، به شما اعتماد می‌کند.

شاید بتوان آن را اینگونه تعریف کرد:

ارائه اطلاعات نادرست عمدی از حقایقی در گذشته یا اکنون به منظور به دست آوردن اعتماد یک شخص، به طوری که او اطلاعات یا پول یا اموال خویش را به اتکاء اطلاعات نادرست آن فرد، به او انتقال دهد.

کلاهبرداری، لاف و گزاف، فریب دادن، گول زدن، حقه بازی و … همه جزو con game‌ها به حساب می‌آیند.

حالا این شامل بسیاری از اشکال قمارها، قرعه کشی‌ها، طرح‌های پولدارشدن سریع، سرمایه گذاری‌های پر ریسک، درمان‌ها و شفاهای قلابی، افسانه‌های وعده داده شده، بهره برداری از ایمان افراد و شکل‌های دیگری از کلاهبرداری می‌شود.

بسیاری از اینها از دستکاری و تحریف فکر ما و جنبه‌های آسیب پذیر دیگر ما مثل احساسات یا میل و خواسته‌های مان بهره می‌برند و برای ما یک امید دروغین ایجاد می‌کنند.

بررسی شواهد با درنظر گرفتن نظرات گوناگون، نشان می‌دهد که هر چقدر انسان منطقی تر و عقلانی تر فکر کند، با شک و تردید بسیار بیشتری به چنین ادعاهایی نزدیک خواهد شد.

پس برای داشتن یک امید واقعی:

امید خود را تا جایی حفظ کنید که برخی نشانه‌ها و احتمالات ممکن از یک نتیجه خوب وجود داشته باشد.

اقدامات سازنده و مسئولانه را برای بهبود و بالا بردن شانس خود برای رسیدن به خواسته‌هایتان انجام دهید.

هیچ گاه «مسئولیت شخصی» خود را به بهانه ی احتیاط، یا شک و تردید یا خوش بینی‌های بی اساس و بی پایه کنار نگذارید.

امید وقتی مفید خواهد بود که به عمل مثبت و مفید منجر شود.

در حالی که انتظار بهترین‌ها را دارید، برای بدترین‌ها برنامه ریزی کنید.

اگر می‌خواهید امید دروغین را از امید واقعی جدا کنید، پس به دنبال ارزیابی دقیق، اقدامات سازنده و مسئولیت پذیری شخصی باشید… و در هر موقعیتی، برای برخورداری از یک خوشبینی درست و حساب شده تلاش کنید …

آیا تا به حال در مورد Stockdale Paradox چیزی شنیده اید؟

جیمز استوکدال، دریاسالار آمریکایی با بالاترین درجه بود که در جریان جنگ ویتنام در اردوگاه جنگی Hoa Loa زندانی بود. او به طرز وحشیانه ای در مدت ۱۵ سال یعنی از سال  ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳، در این اردوگاه شکنجه شد.

در تمام این مدت، او خودش را وقف سربازهای دیگر کرد تا به آنها کمک کند که از این مصیبت، جان سالم به در بیاورند و زنده بمانند.

جیمز کالینز، نویسنده ی کتاب Good to Great از استوکدال پرسید، چگونه او توانست آن دوران سخت را تحمل کند؟ و چه کسی در آن اردوگاه برای تحمل کردن، شکست خورد؟

استوکدال در پاسخ کالینز گفت:

“این، یک درس بسیار مهم است. شما هرگز نباید ایمان و اعتقاد اشتباه به این داشته باشید که در نهایت بر همه چیز چیره و پیروز خواهید شد – برای چیزی که از دست دادنش از عهده و توان شما خارج است – این را با دیسیپلین یا نظم و انضباط مواجهه و مقابله با بی رحم ترین حقایقی که هم اکنون در زندگی شما جریان دارد انجام دهید… حالا هر چه می‌خواهد باشد.”

جیمز کالینز این نکته ی حکمت آمیز را با عنوان Stockdale Paradox (تناقض استوکدال) به شکل زیر خلاصه کرد:

“امید خود را حفظ کنید که در پایان، پیروز خواهید شد. صرف نظر از تمام مشکلات و بیرحمانه ترین حقایقی که هم اکنون در واقعیت زندگی شما وجود دارد، هر آنچه که ممکن است باشد.”

امید و واقعیت، برای یک امید واقعی ترکیب خواهند شد.

امید واقعی، ترکیبی است از یک چشم انداز مثبت با درک دقیقی از واقعیت.

امید واقعی از جنس تعهد است.

 

پی نوشت:

در بخش چهارم این نوشته، می‌خواهم بیشتر، در مورد امید واقعی برای تان بگویم و اینکه چگونه چشم انداز و درک واقعیت، می‌توانند برای داشتن یک امید واقعی به ما کمک کنند.

لطفا اگر به این بحث علاقمندید، در نوشته ی بعدی هم با من همراه باشید.

در این نوشته از وب سایتهای emotionalcompetency

و ShaneLopez کمک گرفته شده است.

2 دیدگاه در “امید داشتن، خوب است یا بد؟ (قسمت سوم)

    1. خیلی خوشحالم از این بابت دوست عزیز.
      و ممنون که لطف کردید و نظر خوبتون رو برام نوشتید تا بدونم براتون مفید بوده.
      امیدوارم همیشه به اینجا سر بزنید و بتونید از فضای یک روز جدید، استفاده کنید و ازش لذت ببرید. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *