بهانه‌ای برای نوشتن

خودکشی از نوع مجازی!

خودکشی از نوع مجازی!

آیا شما هم هیچوقت تا به حال به خودکشی فکر کرده اید…؟

نه … اشتباه نکنید … منظورم خودکشی واقعی نیست… منظورم خودکشی از نوع مجازی است!

و مطمئناً به اندازه ی خودکشی واقعی خطرناک و مذموم نخواهد بود و دیگران را به آن اندازه ناراحت و آزرده نخواهد کرد…!

راستش را بخواهید این اصطلاح در شرایط خاصی به ذهنم رسید و تا حالا جایی هم نشنیده بودم. اما از آنجایی که انگار در این دنیای بیکران، دیگر هیچ لغت و جمله و اصطلاحی را نمی‌توانی پیدا کنی یا به ندرت پیدا می‌شود که وقتی به ذهنت می‌رسد، کسی دیگر قبلا به ذهنش نرسیده باشد یا به شکلی دیگر به زبان نیاورده باشد؛ گفتم قبل از این که بخواهم این اصطلاح را برای اولین بار در یک روز جدید ثبت کنم!، سرچی در اینترنت انجام دهم تا ببینم آیا قبلا در جایی گفته شده یا نه… و در کمال ناباوری دیدم که بله قبلا گفته شده! اگر چه نمی‌دانم مفهوم آن واقعا به مفهومی‌که من در ذهن خودم دارم تا چه حد نزدیک باشد …

نتیجه ی جستجویی که انجام دادم بیشتر یک کارتون یا کاریکاتور به نام «خودکشی مجازی» (از آقای محمد کارگر) بود که به نظرم خیلی هم جالب آمد. من آن کارتون را اینجا میگذارم تا شما هم آن را ببینید:

خودکشی مجازی

از این موضوع تکراری بودن اصطلاحات و لغات و جملاتی که ممکن است به ذهنمان برسد؛ و از این کارتون که بگذریم، حتما تا حالا با خود فکر کرده اید که اصلا چرا چنین صحبتی را پیش کشیدم و بخاطرش یک پست گذاشتم. من همیشه سعی می‌کنم در نوشته‌ها و عناوینی که در سایتم قرار می‌دهم از کلمات یا جمله‌هایی که بار منفی دارند تا حد امکان استفاده نکنم، اما اینبار نتوانستم …

راستش به این فکر می‌کردم که ما در عین حال داریم در دو دنیا زندگی می‌کنیم.

دو دنیا و دو زندگی که گویی هر روز موازی هم پیش می‌روند و لحظه ای ما را رها نمی‌کنند:

دنیای واقعی و دنیای مجازی (یا دنیای دیجیتال)

کسانی که در دنیای واقعی ما زندگی می‌کنند، می‌توانند کسانی را که در دنیای مجازی ما زندگی می‌کنند، اصلا نشناسند و ندانند که آدم‌های دیگری هم در زندگی ما از نوع  مجازی اش زندگی  می‌کنند و چه بسا به ما چقدر نزدیکند …

زندگی مجازی ما گاه از زندگی واقعی ما، واقعی تر و حقیقی تر می‌شود و در عمق وجود و روح ما رسوخ می‌کند و تاثیر می‌گذارد. گاه قسمت عمده ی خوشی‌ها، ناخوشی‌ها، خنده‌ها و گریه‌ها و عمیق ترین احساسات ما مربوط به همین دنیای مجازی ما می‌شود.

اما در دنیای واقعی ناگزیریم چشم به رویشان ببندیم و بی تفاوت و عادی زندگی کنیم و حتی برخلاف تمام احساسهای مثبت و منفی دنیای مجازی مان رفتار کنیم. در دنیای واقعی، بی تفاوت و عادی رفتار می‌کنیم اما چه بسا تا لحظه ای پیش در دنیای مجازی آنقدر شاد و سرمست بودیم که می‌خواستیم دنیا را پرواز کنیم و به همه بگوییم که چقدر شاد و خوشبختیم … یا برعکس در دنیای واقعی غمی‌بر دل داشته ایم اما در دنیای مجازی فقط لبخند زده ایم…

گاهی هم برعکس می‌شود … در دنیای واقعی ناگزیریم بخندیم و با اطرافیان و عزیزانمان حرف بزنیم و به حرفهایشان گوش بدهیم و با نشاط باشیم در حالی که شاید تا چند لحظه ی پیش از آن، بخاطر موضوعی یا خواندن مسیجی یا در انتظار خوانده شدن مسیج یا ایمیلی حرص خورده بودیم، اشک ریخته بودیم، بغض کرده بودیم یا حتی قلب مان آنقدر فشرده شده بود و درد گرفته بود که رد پای دردش را هنوز در پشت لبخندهای دنیای واقعی مان حس می‌کنیم.

اما برگردیم به همین اصطلاح خودکشی از نوع مجازی.

ممکن است برای خیلی از ما پیش آمده باشد که هیچ گاه در دنیای واقعی به چیزی به نام خودکشی فکر نکرده ایم و نمی‌کنیم و می‌دانیم که ممکن است هیچگاه هم فکر نکنیم. اما در دنیای مجازی، حتی برای یکبار یا چند بار هم که شده ممکن است به این فکر افتاده باشیم.

درست مانند خودکشی در دنیای واقعی، که ممکن است به دلایلی چون احساس باختن، احساس طرد شدن، احساس بی ارزش بودن، احساس از دست دادن معنای زندگی، احساس مورد قضاوت اشتباه قرار گرفتن، احساس مورد بی مهری قرار داشتن، احساس دیده و شنیده نشدن، احساس گناه از به سهو آزردن کسی که دوستش داشتیم، احساس سرخوردگی، احساس تنهایی شدید یا بخاطر از دست دادن دلخوشی‌ها و دلگرمی‌های بزرگ زندگی مان باشد؛ به نظر من همین موارد در دنیای مجازی هم ممکن است در مواقعی منجر به تمایل به حس خودکشی از نوع مجازی شود.

حالا خودکشی از نوع مجازی، مسلماً از طریق حلق آویز کردن گوشی و کامپیوتر و مودم اینترنت و غیره نیست! اما می‌تواند از طریق قطع ارتباط کامل با زندگی در دنیای مجازی مان باشد. از طریق  دیلیت کردن، حذف کردن یا غیرفعال کردن تمام اکانتهایی باشد که در شبکه‌های اجتماعی یا هر جای دیگری در این دنیا و زندگی مجازی مان داریم. اکانتهایی چون واتس آپ، وایبر، تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، گوگل پلاس، جیمیل و … و حتی وبلاگ و وب سایت و هر چیز مشابه اینها …

اگرچه اعتراف می‌کنم این خودکشی مجازی و «حتی فکرش» هم می‌تواند به اندازه ی خودکشی واقعی یا حتی بیشتر از آن! ترسناک و هراس آور باشد …

می‌دانم این پست هیچ خاصیتی نداشت … اما فقط اینها را نوشتم که در انتهایش بگویم:

امیدوارم شما هیچوقت گرفتار این حس تلخ و غریب خودکشی از نوع مجازی نشوید و تجربه اش نکنید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *