درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور)-۴

درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور)-۴

.

گاه رزم آور نور، ناخواسته گامی‌به خطا بر می‌دارد و در مغاک سقوط می‌کند.

اشباح می‌ترسانندش، تنهایی شکنجه اش می‌دهد.

او در جست و جوی نبرد نیک بوده، هرگز گمان نمی‌کرده که بر او چنین رخ دهد.

اما رخ می‌دهد.

در محاصره ی تاریکی با استادش سخن می‌گوید: “استاد، آب ژرف و تاریک است.”

استاد پاسخ می‌دهد: “یادآر! آن چه تو را غرقه می‌کند، فرو رفتن در آب نیست. زیر آب ماندن است.”

و رزم آور نور، توان خویش را برای خروج از آن وضع به کار می‌گیرد.

[su_divider top=”no” style=”dashed” divider_color=”#7b14a5″ link_color=”#c31ec4″ size=”4″]

تصمیم خطیر، رزم آور نور را می‌هراساند.رزم آور نور

دوستی می‌گوید: “در حد این تصمیم نیستی.” دیگری می‌گوید: “پیش برو، شجاع باش!”و تردیدهای او فزونی می‌گیرد.

پس از چند روز اضطراب، به گوشه ی خیمه اش، در نیایشگاهش، مراقبه گاهش، پناه می‌برد.خود را در آینده می‌بیند. آنانی را می‌بیند که از رفتار او سود می‌برند یا زیان خواهند دید.

نمی‌خواهد زخم‌هایش بی حاصل باشد، اما نیز نمیخواهد راه را واگذارد.

پس می‌گذارد تصمیم درست، خود را نشان دهد.

اگر باید بگوید بله، شجاعانه می‌گوید. اگر باید بگوید نه، بی هراس پاسخ می‌دهد.

[su_divider top=”no” style=”dashed” divider_color=”#7b14a5″ link_color=”#c31ec4″ size=”4″]

استاد وقتی رزم آور را افسرده می‌بیند، می‌گوید:

“تو بسیار فراتر از آن کسی هستی که در لحظه‌های اندوه نشان می‌دهی.

وقتی بسیاری می‌روند (به دلایلی که هرگز نخواهیم فهمید)، تو می‌مانی.

چرا خدا آن افراد چنان باورناپذیر را برده و تو را به خود واگذاشته؟

در این لحظه، میلیون‌ها نفر وا داده اند.

شکِوه نمی‌کنند، نمی‌گریند، دیگر هیچ نمی‌کنند، خود را رها کرده اند تا زمان بگذرد، زیرا ظرفیت واکنش را از دست داده اند.

اما تو اندوهگینی.

و این ثابت می‌کند روحت هنوز زنده است.”

از کتاب: « رزم آور نور »

نویسنده: پائولو کوئیلو

ترجمه: آرش حجازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *