بهانه‌ای برای نوشتن

وقتی مجذوب یک آهنگ می‌شوم…

هر وقت یک مجموعه آهنگ رو برای اولین بار گوش می‌کنم، هر کدوم رو با گوش، و شاید بهتر بگم با وجودم، اسکن می‌کنم.

(معمولاً توی ماشین، وقتی در مسیر یا مسیرهایی در حال رانندگی هستم)

اگه تا چند دقیقه ی اولِ یک آهنگ رو اصلاً لذت نبرم که سریع ردش می‌کنم و میرم بعدی…

اگه از شنیدنش لذت ببرم، تا آخرش رو با دقت و لذت گوش می‌کنم و بعد میرم بعدی…

اما اگه مجذوبش بشم، دیگه آهنگ بعدی نمیرم.

بارها و بارها هر بار که اون آهنگ به انتها میرسه، دوباره میزنم از اول… دوباره از اول… دوباره از اول….

گویی دیگه نمیتونم از حال و هوای زیبایی که برام به وجود آورده به این راحتی بیام بیرون.

بهش گوش می‌کنم و گوش میکنم. با گوش که نه، با تمام سلولهای بدنم.

اول ازش جدام و اون هم از من جداست.

اونقدر گوش می‌دم که تمام ظرائف و جزئیاتش رو بفهمم و بدونم و بشناسم و بشنوم.

باهاش هم زمزمه می‌کنم. فرق نمیکنه با کلام باشه یا بیکلام.

اولهاش، خیلی جاهاش رو به قول معروف خارج از نُت، میخونم یا باهاش همنوایی می‌کنم.

خطاهام هنوز زیاده. بعضی جاهاش که نُت بالاس، من زیر می‌خونم. یه جاهایی که پایینه، من بالا می‌خونم.

یه جایی رو یادم رفته، یه جایی رو اشتباه میخونم.

اما انقدر بهش گوش میدم و اونقدر باهاش می‌خونم، تا اینکه کاملاً و بدون هیچ خطایی، دیگه تمام نُت‌ها رو هماهنگ باهاش همنوایی می‌کنم.

بعد احساس می‌کنم که اون داره با من حرف میزنه و من دارم با اون حرف میزنم.

اونوقته که بیشترین لذت رو از شنیدنش میبرم و اینجاست که دیگه احساس می‌کنم از من جدا نیست و باهاش یکی شدم.

حتی شده بعضی قسمتهای آهنگ، اونقدر تحت تاثیر زیباییش قرار میگیرم که ناخودآگاه، بغض توی گلوم جمع میشه و نمیتونم راحت باهاش بخونم و حتی شده گاهی اشکهام هم الکی الکی میریزه.

حتی گاهی هم به خودم میام و متوجه میشم دارم سرم و بدنم رو با شنیدنش، آروم مثل یه پاندول به چپ و راست حرکت می‌دم.

گاهی هم در تصورم، آهنگی که برای اولین بار گوش میدم و مجذوبش شدم، مثل سرزمینی میمونه که تازه در اون پا گذاشتم و هنوز برام ناشناخته است.

بعد کم کم با کنجکاوی و شوق، به همه جاش قدم میذارم و آروم آروم همه جاش رو میشناسم و در پایان، حس می‌کنم:

اون سرزمین رو فتح کردم.

و چه حس غیر قابل توصیف و با شکوهیه این حس.

*****

این مقدمه رو نوشتم تا بگم، یکی از آهنگ‌هایی که اخیراً، دقیقاً این تجربه ی زیبا رو بهم بخشید، آهنگ Daytime Dreamer بود، از آهنگسازی به نام عمر اکرم (Omar Akram).

این آهنگ که (به نظر من)، بینهایت زیبا و دوست داشتنی هست، به لطف یکی از بهترین دوستانِ من و یک روز جدید، به دستم رسید. (که باز هم ازش خیلی ممنونم)

میخوام با اجازه ی این دوست خوبم، این آهنگ رو اینجا برای شما هم بذارم.

شاید شما هم دوست داشته باشید بهش گوش بدید، و شاید مجذوب، مثل من که نه؛ اما از شنیدنش لذت ببرید.

[su_audio url=”https://1newday.ir/wp-content/uploads/2017/04/06-Daytime-Dreamer.mp3″]

 

پی نوشت:

عمر اکرم، این آهنگساز باذوق و با استعداد، به گفته ی ویکی پدیا:عمر اکرم

یک آهنگساز و نوازنده ی آمریکایی افغان تبار است که توانست به عنوان اولین افغان و اولین فارسی‌زبان جایزه گِرَمی‌( Grammy Award) را در سال ۲۰۱۳ برنده شود.

عمر اکرم، شش ساله بود که پیانو را نزد یکی از استادان موسیقی در پراگ، مرکز جمهوری چک آموخت.

این استاد عمر را با آثار موسیقیدانان بزرگ جهان مثل، باخ، بتهوون، موتسارت، چایکوفسکی و دیگر بزرگان موسیقی آشنا ساخت.

مسافرت عمر با خانواده به کوبا صفحهٔ دیگری از جهان موسیقی را بر روی او گشود. عمر اکرم چهارده ساله بود که اولین اثر هنری خود را ساخت.

اولین آلبوم عمر اکرم به نام “Opal Fire” در سال ۲۰۰۲ از طرف شرکت معروف آمریکایی بنام رییل میوزیک (Real Musicc) به بازار عرضه شد که مورد توجه زیاد شنونده‌ها قرار گرفت.

این آلبوم در آن سال در میان موسیقی آمریکا، مقام هفتم را گرفت.

این هم وب سایت «عمر اکرم» هست: omarmusic.com

21 دیدگاه در “وقتی مجذوب یک آهنگ می‌شوم…

  1. سلام شهرزاد عزیزم
    هر وقت بخوام وبلاگت رو بخونم و ببینم لینک موسیقی ای رو پایین نوشته ات بارگذاری کرده باشی، حتما اول اون آهنگ و موسیقی رو play می‌کنم و به ابتدای پستت بر می‌گردم و همزمان با گوش دادن به اون، نوشته‌ها و گفته‌های برگرفته از دلت رو می‌خونم. احساس می‌کنم اینطوری حست رو بهتر درک می‌کنم و ارتباط عمیق تری برقرار می‌کنم.
    در اکثر مواقع از شنیدن موسیقی‌های بدون کلامی‌که تو وبلاگت با ما به اشتراک میذاری لذت بردم. ممنونم ازت
    لحظه‌های شادت افزون و روحت مملو از لطافت بهار

    1. سلام معصومه جان. دوست عزیزم.
      چه کار خوبی میکنی. 🙂
      ممنون.
      خداروشکر. خیلی خوشحال میشم که تو هم بتونی از آهنگهایی که اینجا میذارم لذت ببری.
      در ضمن دلم برای حرف زدن باهات، توی یک روز جدید، تنگ شده بود و خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم و خوندم.
      ممنون که برام نوشتی و خیلی ممنون تر بخاطر آرزوی بسیار قشنگ و دلنشینی که برام کردی.
      من هم آرزو میکنم که لحظه‌های زندگیت همیشه پر از درخشش و تابش آفتاب سرزندگی و طراوت و شادمانی باشه.

  2. سلام شهرزاد جان! فکر کنم یک شنونده حرفه ای موسیقی هستی و احتمالا نوازنده. من خیلی سواد فهم مطلق موسیقیو ندارم. موسیقی برای من ظرف شعرهای زیباست. بنابراین با موسیقی بدون کلام خیلی کم ارتباط برقرار میکنم. استادی داشتیم اوایل تحصیل معماری که میگفت در درک ووادیهای ناشناخته اولین قدم تحمل است و دعوتمون میکرد به شنیدن و تحمل موسیقی کلاسیک. میفهمیدم حرفش درسته و میدونستم دریچه تازه ای به رویم گشوده میشود اگر امتحان کنم اما نکردم…نشون به اون نشون که از هفده سالگی تا حالا هی بیشتر و بیشتر و بیشتر با ” نوا” ی شجریان صفا میکنم و اینست پیشرفت عمیق من در درک موسیقی!
    البته برای این که خیلی هم خودزنی نکرده باشم اینم بگم که اخیرا تکنوازیهای سه تار دخترکم را هم دوست دارم و قربان دست و پای بلوریش میروم! و تا آنجا پیش رفته ام که حتی یکبار موقع تارنوازی استادش نزدیک بود اشکم جاری شود. خلاصه منو دوست داشته باش رفیق 🙂

    1. سلام نجمه جان.
      آره من موسیقی رو تا اعماق وجودش گوش میدم. (البته همونطور که بارها گفتم، منظورم مخصوصاً موزیک‌هایی هست که واقعاً مورد علاقه ام باشن)
      خودم هم فکر میکنم یه شنونده ی حرفه ای موسیقی باشم، البته اگه بحث علمی‌گوش دادن موسیقی مطرح نباشه.
      نوازنده بودنم هم البته فقط به درد خودم میخوره. :))
      استادت چه حرف خوبی زده بود. راست میگه.
      راستش رو بخواهی، من هم که به قول تو و به قول خودم شنونده ی حرفه ای موسیقی هستم؛ واقعاً تحمل شنیدن موسیقی‌های خیلی کلاسیک، مثل باخ و بتهوون و موتسارت و … رو برای مدت زمان تقریبا طولانی ندارم.
      من در موسیقی‌ها، دنبال یه حس‌ها و شگفتی‌های خاصی هستم که با سلیقه و روح خودم سازگاره و اگه دریافتشون کنم، واقعاً از شنیدنشون لذت میبرم.
      ضمن اینکه سعی می‌کنم هر بار، باز هم چیزهای بیشتری برای لذت بردن در اونها کشف کنم.
      ممکنه یه موسیقی، از نظر بعضی آدمها خیلی خیلی خیلی زیبا باشه، اما من نتونم ازش لذت ببرم. یا ممکنه یه موسیقی به نظر بعضی‌ها، زیبا نباشه، اما برای من بسیار لذتبخش باشه شنیدنش.
      و واقعاً برام فرق هم نمی‌کنه. این اتفاق میتونه هم توی موسیقی‌های باکلام برای من بیفته و هم توی موزیکهای بیکلام.
      خیلی خوبه که دختر عزیزت سه تار میزنه و امیدوارم موفق باشه. 🙂
      اونجا که گفتی “تا آنجا پیش رفته ام که حتی یکبار موقع تارنوازی استادش نزدیک بود اشکم جاری شود.” واقعاً حست رو درک کردم.
      بعضی موسیقی‌ها و ساز زدن‌ها یه حس و حالی توشون هست که بدجوری آدم رو تحت تاثیر معصومیت و زیبایی و شگفتی‌هاشون قرار میده.
      انگار روح آدم رو میبره بالا و یهو میندازه پایین.:)
      راستی، شعر زیبات رو هم خوندم. چقدر خوبه که ذوق شاعری داری و اینقدر قشنگ افکار و احساساتت رو در قالب شعر بیان می‌کنی. واقعاً از این بابت بهت تبریک میگم.
      من وقتی نوجوون بودم، داشت این ذوق شاعری من شکوفا میشد و یه شعرهایی هم می‌گفتم، اما نمیدونم چرا خیلی زود، این ذوق شاعری در من خاموش شد! 😉
      در ضمن، تو را ای نجمه جان، دوست دارم. 😉 امیدوارم همیشه شاد و موفق و پر انرژی باشی.

    2. اصلاً حرفی ندارم بزنم عالی عالی و عالی وقتی گوش میدی حس خاصی بهت میده تشکر از شما بخاطر این آهنگ زیبا و تشکر اصلی از آقای عمر اکرم بخاطر این آهنگ⭐⭐⭐⭐⭐

      1. من نفسم حبس میشه از زیبایی این آهنگ، هر وقت که بهش گوش میکنم.
        خوشحالم که شما هم دوستش داشتین.
        دلم میخواد بگم واقعا دمش گرم عمر اکرم، با این اثر هنری که خلق کرد.

  3. ممنونم از تو شهرزاد قصه گوی مهربان. در مورد این آهنگ ساز با ریشه‌هایی در همسایگی مان جستجو کردم و آهنگ‌هاش لذت بخش بود . ممنون از معرفی او.

    1. خواهش می‌کنم نفیسه عزیز.
      و خیلی خوشحالم که به یک روز جدید سر میزنی. 🙂
      چه خوب که در مورد این آهنگساز، بیشتر جستجو کردی و از آهنگ‌هاش لذت بردی.
      به نکته ی خیلی خوبی هم اشاره کردی. “با ریشه‌هایی در همسایگی…”
      وقتی به همین آهنگ زیباش Daytime Dreamer گوش می‌کنم، حس می‌کنم انگار به خاطر همین ریشه‌های همسایگی و شاید مشترک بین ملت‌هامون، یه حس‌های Daytime Dreams یا خیالبافیهای روزانه ی آشنایی توی آهنگش حس میشه.
      ممنون که برام نوشتی. 🙂

      1. خواهش می‌کنم. الان دارم آهنگی به اسم free as a bird از آلبومی‌به این نام از این آهنگ ساز را گوش می‌دهم. خیلی خیلی قشنگه …غم عجیبی در اون هست، با روحیات من سازگار.
        راستی من امروز داشتم کتابی می‌خوندم و توی اون اصفهان رو شهر سه دال نام گذاری کرده بود” درخت و دوچرخه و درایت” واسم جالب بود ، البته به این موضوع بی ربط اما تو خرده نگیر…….. البته من اصفهانی نیستم…..

        1. نفیسه جان. ممنون.
          من هم به آهنگ Free as a Bird گوش دادم، این آهنگش هم خیلی قشنگه.
          انگار قبلا هم این آهنگ رو زیاد شنیده بودم.
          دارم کم کم همه آهنگهای عمر اکرم رو گوش میکنم، و همه شون قشنگن، اما راستش حس میکنم هیچکدومشون برای من، مثل Daytime Dreamer نمیشن.
          در مورد نامگذاری اصفهان به شهر سه دال هم برام جالب بود.
          راست میگن. آخه اصفهان، درخت زیاد داره. دو چرخه هم که از دیرباز، متداول ترین وسیله ی نقلیه ی مردمانش بوده و امروزه هم باز زیاد مردم رو به استفاده از دوچرخه به جای خودروی شخصی تشویق و ترغیب میکنن.
          میمونه درایت، که شاید ما از نظر مردم شهرهای دیگه از درایت برخورداریم و خودمون نمیدونیم. ؛)
          به هر حال نکته ی جالبی بود و ممنون که گفتی.

          1. شهرزاد عزیزم از این که دوباره وقتت رو می‌گیرم پیشاپیش عذر می‌خوام. الان داشتم به آهنگی گوش می‌کردم گفت شاید تو هم دوست داشته باشی به پاس آهنگ زیبایی که بهمون معرفی کردی تقدیمت می‌کنم . اگز دوست داشتی می‌تونی کل آلبوم این خواننده رو که “مایکل دیوید روزنبرگ” معروف به Passenger است رو دانلود و گوش کنی . شک ندارم از شنیدن ترانه‌هاش لذت خواهی برد. اسم ترانه ” Young as the Morning Old as the Sea” شاید خود تو هم پیش از من به این ترانه گوش کرده باشی……
            Young As The Morning Old As The Sea lyrics
            I wanna lay by a lake in Norway, I
            I wanna walk through Swedish fields of green
            I wanna see the forests of Finland, I
            I wanna sail on a boat on the Baltic sea

            I wanna feel the Russian winter, I
            I wanna go to my Polish grandmother’s home
            I wanna see Hungarian lanterns, I
            I wanna walk on a road that leads to Rome

            I wanna be free as the winds that blow past me
            Clear as the air that I breath
            Young as the morning
            And old as the sea

            I wanna lose myself in the Scottish highlands
            The west coast of Ireland
            The Cornish breeze

            I wanna rest my bones in the Spanish sunshine
            The Italian coastline is calling me
            To be free as the birds that fly past me
            Light as the fish in the sea
            To be wise as the mountains
            And tall as the trees

            I wanna be sunny and bright as a sunrise
            Happy and full as the moon
            I’m fleeting like fireworks fading too soon
            من آلوم رو از این سایت دانلود کردم نمی‌دونم قانونی بوده یا نه …شاید تو بهتر بدونی از کجا باید دانلود کرد .
            http://musicgoo.net/music/passenger/the-long-road

            1. نفیسه جان. دوست خوبم.
              این حرفا چیه؟ خیلی هم ازت ممنونم که من رو هم در لذت شنیدن این آهنگ زیبا و لطیف سهیم کردی.
              آره خیلی زیبا بود.
              چه Lyrics زیبایی هم داشت.
              انگار ترکیب این ترانه و این آهنگ، تو رو با آرامش خاصی، با خودش به یه سفر لذتبخش و لطیف به دور اروپا میبرد و میتونستی خیلی خوب، زیباییهای طبیعت رو هم باهاش لمس کنی.
              لذت بردم. ممنونم.
              چه سایت قشنگی هم داشت.

              در مورد کپی رایت، یکی دیگه از دوستان عزیزم هم پرسیده بود، راستش تا جایی که من میدونم قانون جهانی (منظورم بین المللی) برای کپی رایت وجود نداره.
              اما من خودم تا جایی که از کپی رایت محصولی اطلاع داشته باشم و صراحتاً اعلام کرده باشه؛ یا حتی اطلاع هم نداشته باشم، اما برام مقدور باشه که رعایت کنم، حتماً رعایت می‌کنم.
              چه داخلی و چه خارجی. اما به نظرم این رعایت کردن برای محصولات داخلی خیلی راحت تره.
              متاسفانه برای محصولات صوتی و تصویری یا فایل‌های متنیِ خارجی، این موضوع در موارد زیادی برای ما سخت و حتی امکان ناپذیر میشه.
              و البته خیلی‌هاشون هم هستند که در هیچ کجا صراحتاً به قانون کپی رایت در مورد خودشون اشاره ای نکردن.
              پس فکر میکنم در اینگونه موارد میتونیم با ذکر منبع یا درج لینک یا اشاره به آفریننده ی اون محصول یا …، یه جوری دِین خودمون رو از اینکه از محصولش استفاده می‌کینم یا از محصولش لذت میبریم، ادا کنیم.
              امیدوارم اگر دوستانمون، راه بهتری برای این موضوع سراغ دارن، راهنمایی کنن. 🙂

    1. ممنون دوست عزیز. خیلی لطف کردین.
      گوش کردم. بسیار زیبا بود و از شنیدنش خیلی لذت بردم.
      به راستی که با این پیانوی دوست داشتنی، چه شگفتی‌هایی که نمیشه آفرید. 🙂
      و البته با تمام سازهای دوست داشتنی.
      یه مدت از این آهنگساز نازنین: David Lanz هم زیاد گوش می‌کردم و خیلی ممنونم که با این آهنگ زیبا، او رو دوباره به یادم آوردین.
      این آهنگش توی سبک آهنگهای یانی هم بود که آهنگهای یانی رو هم خیلی دوست دارم.
      باز هم خیلی ممنون که لطف کردین و این آهنگ بسیار زیبا، که مورد علاقه ی خودتون هم هست رو با من هم به اشتراک گذاشتید. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *