بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

درباره کتاب پشت پرده افغانستان

در همین روزهایی که دگرگونی به ظاهر ناگهانی اوضاع و شرایط سیاسی افغانستان، بسیاری از ما را در شوک و نگرانی عمیقی فرو برد (+)، کتاب الکترونیکی رایگانی به دستم رسید به نام: پشت پرده افغانستان نوشته ی «دیه گو کوردووز» و «سلیگ اس.‌هاریسون» – با ترجمه ی «اسدالله شفایی» (انتشارات بین‌المللی الهدی) کتاب جالبی… ادامه مطلب درباره کتاب پشت پرده افغانستان

بهانه‌ای برای نوشتن

خاموشیِ هزار خورشید تابان

دو سال پیش، وقتی کتاب «هزار خورشید تابان» اثر زیبای خالد حسینی را می‌خواندم – و چند خطی هم همان‌وقت درباره‌اش اینجا نوشتم: هزار خورشید تابان | کتابی که از خواندنش بسیار لذت بردم – هرگز برایم قابل تصور نبود که آن قصه‌های پرغصه به زودی تکرار می‌شوند. باز هم داستان تکراریِ آتش و جنگ… ادامه مطلب خاموشیِ هزار خورشید تابان

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

نگاهی مختصر به دو کلمه تغییر و تحول

هنگام مطالعه‌ی درس ماتریس آنسوف از سری درس‌های استراتژی کسب و کار متمم، گذشته از نکات مفید این درس، نکته‌ی جالبی توجهم را جلب کرد. اینکه در قسمت پایانی این درس، در توضیح یکی از استراتژی‌ها به دو کلمه‌ی تغییر و تحول اشاره شده بود. متمم، تغییر را معادل Change، و تحول را معادل Profound… ادامه مطلب نگاهی مختصر به دو کلمه تغییر و تحول

بهانه‌ای برای نوشتن, دل نوشته

چند حرف پراکنده از تیر و مرداد

توی این سه باری که توی این مدت اخیر، کوه رو با موفقیت تا قله رفتم بالا، و سومین مرتبه مربوط میشد به یکی از مسیرهای سخت‌تر و هراس‌انگیزتر از دوتای قبلی، واقعا برام چالش و تجربه‌ی جدید و خاص و عجیبی بود. به خصوص توی تجربه‌ی سوم، به یک نتیجه‌ی خیلی شخصی برای خودم… ادامه مطلب چند حرف پراکنده از تیر و مرداد

دل نوشته, شعر و ادب

به آیندگان – برتولت برشت

یکی از تاثیرگذارترین متن‌هایی که توی این روزهای اخیر با این حال و هوای عجیبی که احاطه‌مون کرده خوندم – و همچنین با دکلمه آزاده صمدی همراه با یک کلیپ تاثیرگذار (در اینجا) شنیدم – بخشی از نوشتار زیبای شعرگونه‌ای از برتولت برشت شاعر و نویسنده آلمانی بود: به آیندگان. گفته میشه که او این… ادامه مطلب به آیندگان – برتولت برشت

بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

درباره کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب

“این کتاب برای همه است. چه هشتاد سالتان باشد، چه هشت سال. گاهی فکر می‌کنم خودم هر دوی این‌ها هستم. دوست دارم این کتابی باشد که هر جا و هر وقت خواستی بتوانی بروی سراغش. اگر دوست داشتی از وسطش شروع کنی. داخلش نقاشی بکشی، گوشه‌هایش را تا کنی و جای انگشت روی ورق‌هایش بماند.”… ادامه مطلب درباره کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب

دوست داشتنیها, شعر و ادب

از پنجره‌ی نگاه جان راسکین

چند وقت پیش، اتفاقی به چند جمله از جان راسکین (نویسنده و هنرمند انگلیسی) برخوردم، و آنقدر پنجره‌ای که او از پشت آن به دنیا می‌نگریست برایم جذاب بود، که به دنبال حرف‌ها و جمله‌های بیشتری از او گشتم. (البته قبلا به لطف آلن دو باتن کمی‌او را میشناختم) بعد برای مدتی، زمان را متوقف… ادامه مطلب از پنجره‌ی نگاه جان راسکین

الهام بخش, دل نوشته

آفتاب…

وقتی فکر می‌کنی که تاریکی همه‌جا رو در بر گرفته و بیش از هر وقت دیگری احساس تنهایی می‌کنی وقتی که بارون بی‌وقفه می‌باره و قرار هم نیست که قطع بشه وقتی حس می‌کنی که دیگه چیزی از خونه باقی نمونده حس می‌کنی که همه چیز از دست رفته بدون که بارون تا ابد نمی‌باره… ادامه مطلب آفتاب…

الهام بخش, دوست داشتنیها

اشاره‌ای به بخشی از صحبتهای محمدرضا شعبانعلی، درباره فرمت صوتی و فرمت مکتوبِ کتاب‌ها و نوشته‌ها

چند یادداشت (کامنت) محمدرضا شعبانعلی در قالب پاسخ به دوستانی که زیر پست اخیر او در اینستاگرام (درباره کتاب «فلسفه دوستی») در ستایش از فرمت صوتی مطالب و نوشته‌ها و همچنین کتابهای صوتی (در مقابلِ کتاب‌های غیرصوتی و کاغذی و نوشته‌های مکتوب) گفته بودند، نوشته بود. که خیلی دوست داشتم بخشهای زیادی از تحلیلهای او… ادامه مطلب اشاره‌ای به بخشی از صحبتهای محمدرضا شعبانعلی، درباره فرمت صوتی و فرمت مکتوبِ کتاب‌ها و نوشته‌ها

الهام بخش, دل نوشته

لحظات کوتاه و گذرایی برای اشتیاق

نمیدونستم اسم این نوشته رو چی بذارم. به این آهنگ منصور میخوام اشاره کنم (که گویا ورژن جدید یکی از آهنگهای قدیمی‌ترش هست که من تا حالا نشنیده بودمش) سایه‌بون واقعیتش، موضوع این نوشته در مورد خودِ این آهنگ هم نیست. اگرچه آهنگ قشنگ، (و به زبان عامیانه) آهنگ باحالیه و ازش لذت میبرم، منصور… ادامه مطلب لحظات کوتاه و گذرایی برای اشتیاق