بهانه‌ای برای نوشتن

آن موسیقی‌های غمگین زندگی

برای اینکه به موضوع اصلی که توی ذهنم هست برسم مجبورم از یک مقدمه شروع کنم و شاید بتونم یه آنالوژی بینشون برقرار کنم. توی مجتمع محل زندگی ما (احتمالا مثل خیلی از مجتمع‌های دیگه) دو تا آسانسور در کنار هم وجود داره. یکی بزرگتر (که مخصوص جابجا کردن بار و اسباب و اثاثیه است)… ادامه مطلب آن موسیقی‌های غمگین زندگی

الهام بخش, بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی, کتاب و زندگی

اشاره‌ای به یادداشت زیبای نشر گمان در کتاب پیاده‌روی ارلینگ کاگه

چند وقت پیش توی کتابفروشی کتابی را دیدم با عنوان: پیاده‌روی؛ و سکوت، در زمانه‌ی هیاهو (ارلینگ کاگه) از آنجایی که در کنار کتاب سکوت ارلینگ کاگه که متمم آن را در مطلبی با عنوان در ستایش سکوت | برای تمرین سکوت وقت بگذاریم (ارلینگ کاگه) معرفی کرده بود و اخیرا آن را با ترجمه دوست… ادامه مطلب اشاره‌ای به یادداشت زیبای نشر گمان در کتاب پیاده‌روی ارلینگ کاگه

دل نوشته, دوست داشتنیها

باران پاییزی و قطار چارتار

امروز صبح، یکی از زیباترین صبح‌های این چند ماه اخیرم رو تجربه کردم. هوا بارونی و همه جا بارون زده، زیبا و خواستنی. رفتم توی بالکن و بعد از مدتها چند نفس عمیق کشیدم، و تمام وجودم پر شد از اکسیژن خالص. اما همزمان دو تا احساس متناقض داشتم. هم احساس شادابی می‌کردم و هم… ادامه مطلب باران پاییزی و قطار چارتار

درباره یک كتاب, دوست داشتنیها

سکوتِ ارلینگ کاگه با ترجمه‌ی سامان عزیزی

چند وقت پیش کتاب سکوت در عصر سر و صدا ارلینگ کاگه – با ترجمه‌ی دوست خوب متممی‌ام سامان عزیزی (و با یاری دوست خوب متممی‌دیگرمان آقای منصور سجاد از انتشارات کلید آموزش) – رو خوندم و از خوندنش لذت بردم. با این کتاب، ‌اولین بار در متمم آشنا شدیم. در مطلبی تحت عنوان: در… ادامه مطلب سکوتِ ارلینگ کاگه با ترجمه‌ی سامان عزیزی

زنگ تفریح

چند نمونه از نامه نگاریهای دوران کودکی (زنگ تفریح)

نمیدونم چرا این مدت حس و حال نوشتن و به روز کردن وبلاگ رو نداشتم. الته هنوز هم ندارم. اما دیدم خیلی وقته که وبلاگ قشنگم به روز نشده و یه جورایی سوت و کور شده. راستش چند وقت پیش توی مرتب کردن کمدهام، چند تا نامه‌ی قدیمی‌پیدا کردم و خوندنشون خیلی حس خوبی بهم… ادامه مطلب چند نمونه از نامه نگاریهای دوران کودکی (زنگ تفریح)

دل نوشته

چند خط حرف، از چند جا

جشن گرفتن برای روزهای عادی صبح که آماده می‌شدم بیام از خونه بیرون مامانم از توی اتاقش اومد بیرون و موبایلش دستش بود و بغض کرده بود. با بغض به سختی حرف می‌زد و گفت: شهرزاد. نمیدونم پسر آقا محمد (یعنی پسر پسرعمه‌ام) چِش شده. مامانش توی پیج اینستاگرامش عکسهاش رو گذاشته و نوشته سه… ادامه مطلب چند خط حرف، از چند جا

بهانه‌ای برای نوشتن

حس‌های مشترک، تجربه‌های متفاوت

پیش نوشت: این نوشته‌ی من، احتمالا یک نوشته‌ی طولانی خواهد بود و اصل حرف من، تازه از میانه‌ی متن شروع خواهد شد. از اینکه وقت باارزشتون رو با این نوشته می‌گیرم عذر میخوام. *** تجربه‌ی تلخ اخیر محمدرضای عزیز: پاییز | یک عاشقانه کوتاه که همه‌ی ما رو به شدت تحت تاثیر قرار داد و… ادامه مطلب حس‌های مشترک، تجربه‌های متفاوت

الهام بخش, دوست داشتنیها, کتاب و زندگی

تجربه‌های درونیِ ما از زبان یک نویسنده – اشاره به کتاب مشاهده و ادراکِ آلن دو باتن

حتما برای شما هم مثل من بارها و بارها پیش آمده که برخی تجربه‌های درونی‌تان را در قالب کلمات از زبان یک نویسنده بخوانید. و با خودتان بگویید: وای! این دقیقاْ ‌همین چیزیه که من تجربه کردم یا تجربه می‌کنم! می‌خواهم یک نمونه دیگر از این دست تجربه‌ها را برایتان بنویسم که من را شگفت‌زده… ادامه مطلب تجربه‌های درونیِ ما از زبان یک نویسنده – اشاره به کتاب مشاهده و ادراکِ آلن دو باتن

بهانه‌ای برای نوشتن

هدیه‌ای کوچک تقدیم به روح بزرگ استاد شجریان

اگر می‌شد صدا را دید/ چه گل‌هایی/ چه گل‌هایی/ که از باغِ صدای تو به هر آواز می‌شد چید اگر می‌شد صدا را دید ~ استاد محمدرضا شفیعی کدکنی   دوست داشتم این کلیپ با تصنیف زیبای مرغ سحر، و صدای بی‌همتای محمدرضا شجریان و چند تصویر از او را، (که خودم تدوین کرده‌ام؛ و… ادامه مطلب هدیه‌ای کوچک تقدیم به روح بزرگ استاد شجریان

شعر و ادب

جهان در صدای تو آبی است – شعری از اسماعیل خویی برای استاد شجریان

این چند روز با انتشار اطلاعیه‌های بیمارستان جم از وضعیت نه چندان خوشایندِ بیماری استاد محمدرضا شجریان عزیز، دوباره صحبت‌ها و پست‌ها و استوری‌های زیبای گوناگون از ایشان در شبکه‌های اجتماعی ترند شده و همه برای این هنرمند عزیزمان آرزوی سلامتی می‌کنند. دیروز مادرم حرف قشنگی زد. گقت: میدونی چرا شجریان – جدا از هنرش… ادامه مطلب جهان در صدای تو آبی است – شعری از اسماعیل خویی برای استاد شجریان