بهانه‌ای برای نوشتن

زندگی در دنیای مضطرب و نگاهی به سه شنبه‌ها با موری

در ایده ی اخیر متمم با عنوان: مدیریت زندگی در زنجیره بحران‌ها، پیتر شوارتز در پاسخ به این سوال – از طرف جان بروکمن – که باید نگران چه چیزی باشیم؟ به درستی، به جهان مضطرب امروزی اشاره می‌کند و به این سوال، پاسخ ای می‌دهد که بسیار خواندنی و قابل تأمل است. (+) من هم در کامنتی… ادامه مطلب زندگی در دنیای مضطرب و نگاهی به سه شنبه‌ها با موری

درباره یک كتاب

درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت اول

معلم روی جاودانگی اثر می‌گذارد؛ معلم هرگز نمی‌تواند بگوید تاثیرات اش در چه نقطه ای از حرکت باز می‌ایستد.  (هنری آدامز – نقل از کتاب: سه شنبه‌ها با موری) اخیراً کتاب «سه شنبه‌ها با موری» را خواندم. از همان ابتدا، بسیار، تحت تاثیر تم داستان قرار گرفتم و هر چه به آخر کتاب نزدیک تر… ادامه مطلب درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت اول

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت آخر

اگر تا به اینجای درسهایی از کتاب «سه شنبه‌ها با موری» (قسمت اول و قسمت دوم) را دوست داشتید، بیایید تا برای خواندن باقیِ این درسها با «میچ»، همراه شویم. مهر و شفقت بورزید.  در قبال هم دیگر احساس مسئولیت داشته باشید. اگر فقط همین درس‌ها را یاد می‌گرفتیم، سیاره ی خاکی تبدیل به جایگاه بهتری می‌شد. موری… ادامه مطلب درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت آخر

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت دوم

اگر قسمت اول این نوشته را خوانده باشید، شاید علاقمند باشید تا ادامه ی خلاصه ای از درسهای موری را که به لطف ملاقات‌های شاگردش میچ در سه شنبه ی هر هفته، در اختیار ما هم قرار گرفته است، در اینجا با هم بخوانیم. چه موافق حرفها و آموزه‌های او باشیم و چه در برخی موارد،… ادامه مطلب درسهایی از کتاب سه شنبه‌ها با موری – قسمت دوم

بهانه‌ای برای نوشتن, دل نوشته

مرز باریک بین سلامتی و بیماری | یک تجربه شخصی

توی این چند روز اخیر، چیز عحیبی را تجربه کردم که می‌خواستم به عنوان آیینه عبرت! برای شما دوستان عزیز بنویسمش. 🙂 اینکه متوجه شدم، برخلاف تصور همیشگیم، مرز بین سلامتی و بیماری چقدر میتونه باریک باشه. باریک‌تر از اون چیزی که تصور می‌کنیم. بعد که تمرین درس کتاب غرقگی متمم رو انجام دادم (+)،… ادامه مطلب مرز باریک بین سلامتی و بیماری | یک تجربه شخصی

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

من ۵۰۸ روز است که همراه متمم هستم

آن روز، وقتی به متمم سر زد تا درس جدیدی را از بین تمام درس‌ها و مطالب مختلف تخصصی و آموزنده ای که داشت بخواند و اگر فرصت و تمرکز بیشتری داشت، تمرینی از آن را هم انجام دهد؛ با دیدن یک عبارت جدید در مقابل نام خود، برای چند لحظه مکث کرد. «من ۵۰۸… ادامه مطلب من ۵۰۸ روز است که همراه متمم هستم