بهانه‌ای برای نوشتن, تجربه ها, دل نوشته

حسی به نام حس تعلق

حس تعلق یا Sense of belonging چقدر این حس برای شما آشناست؟ چقدر این حس برایتان مهم، ضروری و حتی حیاتی است؟ چقدر با تجربه کردنِ این حس در جنبه‌های مختلف زندگی‌تان شوق، انگیزه، محبت، عشق، دلبستگی، شادمانی و رضایت؛ و با نداشتن یا از دست دادنش بی‌تفاوتی، نارضایتی، طردشدگی، آزردگی و یا سردرگمی‌را تجربه… ادامه مطلب حسی به نام حس تعلق

آموخته ها, بهانه‌ای برای نوشتن, شعر و ادب

ما چگونه از آدمها خطاب به خودشان، در خلوت خودمان، و پیش دیگران نام می‌بریم؟

پیش نوشت: این نوشته فقط و فقط یک دیدگاه و حس شخصی است. ممکن است شما جور دیگری فکر یا احساس کنید. *** بنا به اتفاق، داشتم به یک موضوعی فکر میکردم. به اینکه: ما خطاب به یک شخص، یا در پیش دیگران، و یا در خلوت خودمان، و با در نظر گرفتن نوع رابطه یا… ادامه مطلب ما چگونه از آدمها خطاب به خودشان، در خلوت خودمان، و پیش دیگران نام می‌بریم؟

الهام بخش, دل نوشته, دوست داشتنیها

در کنار هم بودن‌ها و به هم پیوستن‌ها

پیش نوشت: این نوشته کاملاً یک دلنوشته هست. اما دلم میخواد آخرش ازش یه نتیجه بگیرم که برای خودم قابل تامله. شاید برای شما هم باشه.   امروز مصادف هست با تولد مربی عزیزمون (باشگاه) که چند ماه پیش، ایران را به قصد مهاجرت به کانادا ترک کرد. پارسال، دقیقا در چنین روزی، بعد از… ادامه مطلب در کنار هم بودن‌ها و به هم پیوستن‌ها

بهانه‌ای برای نوشتن, دل نوشته

چه خوب می‌شود، تا موقعیت‌هایمان به خاطره تبدیل نشده‌اند از آنها لذت ببریم

گفت: “بچه‌ها، من احتمالاً تا یک ماه دیگه میرم. میرم کانادا. ویزام اومده و ممکنه اگر کارم درست بشه اونجا بمونم و …” *** این حرف‌ها را مربی ایروبیک‌مون گفت. حدود ۲۰ روز پیش. اگر قبلاً برخی حرف‌های من رو در برخی تمرین‌ها و مشارکت در بحث‌های متمم – وقتی به باشگاه و ایروبیک و… ادامه مطلب چه خوب می‌شود، تا موقعیت‌هایمان به خاطره تبدیل نشده‌اند از آنها لذت ببریم

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

دوستانی که طعم شیرینِ تجربه ای جدید را به من چشاندند

روز یکشنبه هفته ی پیش، در این پست: چهارم: راه اندازی ربات فروشگاهیِ مدادرنگی (فعلاً بصورت آزمایشی) [همانطور که از عنوان پست، مشخص است] خبر از راه اندازی امکانِ فروشگاهیِ رباتِ مدادرنگی دادم. حال در اینجا میخواستم در همین رابطه از سه نفر – که اتفاقاً از بهترین دوستان متممیِ من، و از عزیزترین همراهان یک روزِ… ادامه مطلب دوستانی که طعم شیرینِ تجربه ای جدید را به من چشاندند

دوست داشتنیها

مهربانی‌هایی که در بین صحنه‌های تلخ، صحنه‌های شیرین می‌آفرینند

فیلم‌های صحنه‌های شیرین در چند روز اخیر، در بین خبرها و تصاویری – از زلزله کرمانشاه – که قلب مان را به درد آورد، صحنه‌هایی هم خلق شدند که دیدنشان، قلب آدم را گرم می‌کند و لبخندی بر لب مینشاند. قصد دارم دو فیلم کوتاه، از بین صحنه‌هایی اینچنین، (که من رو خیلی تحت تاثیر… ادامه مطلب مهربانی‌هایی که در بین صحنه‌های تلخ، صحنه‌های شیرین می‌آفرینند

بهانه‌ای برای نوشتن

حس خوب گسترش عشق و صلح و دوستی در جهان

حس خوب گسترش عشق و صلح و دوستی در جهان نمیدانم شما هم از این پسر کوچولوی افغان که عاشق لیونل مسی و پوشیدن پیراهن او بود خبر دارید یا نه؟ داستان از این قراره که چند وقت پیش، عکسی بی نام و نشان از این پسر بچه ی ۵ ساله ی افغان که از… ادامه مطلب حس خوب گسترش عشق و صلح و دوستی در جهان

بهانه‌ای برای نوشتن

قصه ی یک مهربانی (یک تجربه شخصی)

قصه ی یک مهربانی (یک تجربه شخصی) نمی‌دانم شما هم از این دست تجربه‌ها داشته اید که در یک شرایط یا لحظه ی خاص – شاید از جنس دلتنگی، شاید از جنس اندوه، شاید از جنس ناراحتی، شاید از جنس اضطراب، شاید از جنس درماندگی یا هر چیز مشابه دیگری – حضور، یا یک لبخند،… ادامه مطلب قصه ی یک مهربانی (یک تجربه شخصی)

الهام بخش, شعر و ادب

داستانی برای دوستی و عشق

داستانی برای دوستی و عشق کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می‌رفت.. دم‌جنبانکی که همان اطراف پرواز می‌کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست.داستانی برای دوستی و عشق کرگدن گفت: همه کرگدن‌ها تنها هستند. دم‌جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟ کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟ دم‌جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی… ادامه مطلب داستانی برای دوستی و عشق

شعر و ادب

هر آغازی، ادامه ای ست…

هر آغازی، ادامه ای ست…   عشق در نگاه اول هر دو بر این باورند که حسی ناگهانی آنها را به هم پیوند داده. چنین اطمینانی البته زیباست، اما تردید زیباتر است. چون قبلا” همدیگر را نمی شناختند، گمان می بردند هرگز چیزی میان آنها نبوده. اما نظر خیابان‌ها، پله‌ها و راهروهایی که آن دو… ادامه مطلب هر آغازی، ادامه ای ست…