بهانه‌ای برای نوشتن, تجربه ها, دل نوشته

حسی به نام حس تعلق

حس تعلق یا Sense of belonging چقدر این حس برای شما آشناست؟ چقدر این حس برایتان مهم، ضروری و حتی حیاتی است؟ چقدر با تجربه کردنِ این حس در جنبه‌های مختلف زندگی‌تان شوق، انگیزه، محبت، عشق، دلبستگی، شادمانی و رضایت؛ و با نداشتن یا از دست دادنش بی‌تفاوتی، نارضایتی، طردشدگی، آزردگی و یا سردرگمی‌را تجربه… ادامه مطلب حسی به نام حس تعلق

بهانه‌ای برای نوشتن

جمله ای کوتاه برای بیان حقیقتی زیبا

جمله ای کوتاه برای بیان حقیقتی زیبا No love without freedom – no freedom without love … داشتم، ترانه ی زیبایی رو البته برای چندمین بار گوش می‌کردم و ازش لذت می‌بردم. اما اینبار که کمی‌بیشتر دقت کردم، شعر زیبایش من را میخکوب کرد. و مخصوصا همین قسمتش: No love without freedom – no freedom… ادامه مطلب جمله ای کوتاه برای بیان حقیقتی زیبا

شعر و ادب

نیایش (از دکتر علی شریعتی)

دوستان خوبم … دوست داشتم تکه‌هایی از نیایش زیبای دکتر علی شریعتی رو که چند سال پیش در دوران دانشجویی در دفترچه ای که همیشه متن‌های خیلی خاص و دوست داشتنی ام از کتابهای مختلف رو توش می‌نوشتم، یادداشت کرده بودم امشب در این شب عزیز قدر، با شما هم به اشتراک بذارم…  امیدوارم شما… ادامه مطلب نیایش (از دکتر علی شریعتی)

بهانه‌ای برای نوشتن

هر روز بهتر از دیروز (مهربان باش)

هر روز بهتر از دیروز (مهربان باش) مهربان باش و مهربانی ات را به آدمهایی که در اطرافت هستند نشان بده. در حقیقت، خیلی از ما به اندازه ی کافی به آدم‌هایی که در اطرافمان هستند، مهربانی مان را نشان نمی‌دهیم. مهربانی و جاری کردن آن، به ما کمک می‌کند تا ویژگیها و قابلیت‌های دیگری همچون محبت،… ادامه مطلب هر روز بهتر از دیروز (مهربان باش)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (کویر)

درخششی از نور یک کتاب (کویر)  دوست داشتن برتر از عشق است. عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر می‌گذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست. عشق جنون است و جنون چیزی جز… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (کویر)

الهام بخش, شعر و ادب

نیایش

نیایش آنگاه که تقدیر واقع نگردیده و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست، خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه ی اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در «صمیمیت» هست تجلی کند، اگر همه ی هستیمان را یک «خواستن کنیم»، یک «خواهش مطلق» شویم و اگر با هجوم و حمله‌های صادقانه و… ادامه مطلب نیایش

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (کویر)

درخششی از نور یک کتاب (کویر) شگفتا! وقتی که بود نمی‌دیدم، وقتی می‌خواند نمی‌شنیدم. وقتی دیدم که نبود. وقتی شنیدم که نخواند …! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال، در برابرت می‌جوشد و می‌خواند و می‌نالد، تشنه آتش باشی و نه آب، و چشمه که خشکید، چشمه که از آن… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (کویر)