قصه های شهرزاد

قصه‌های شهرزاد (۱۶): اگر تلگرام، قدیمها هم بود

آورده اند که روزی به دست ناصرالدین شاه قاجار، شیء ای عجیب دادند. که در نظرش حتی عجیب تر از دوربین عکاسی اش آمد که چپ و راست با آن از زنان و مردان و کودکان قصرش عکس می‌انداخت. به او همی‌گفتند که نام این شیء عجیب که بایستی انگشت بر رویش بلغزانی تا تو… ادامه مطلب قصه‌های شهرزاد (۱۶): اگر تلگرام، قدیمها هم بود

زنگ تفریح

زنگ تفریح (لطایف علمی‌-۱)

در دانشکده ی دامپزشکی! استاد: اسب عربی را از اسب مجارستان چه طور می‌توان تشخیص داد؟ دانشجو: به وسیله ی تفاوت لهجه! [su_divider top=”no” style=”dotted” divider_color=”#7b14a5″ link_color=”#c31ec4″ size=”4″] چاپلوس‌ها! معروف است که وقتی معلم لوئی چهاردهم برای او شیمی‌تدریس می‌کرده، چنین گفته است: – اکسیژن و هیدروژن کمال افتخار را دارند که در حضور اعلیحضرت… ادامه مطلب زنگ تفریح (لطایف علمی‌-۱)

زنگ تفریح

زنگ تفریح (۱۲)

زنگ تفریح (۱۲)   بهتر از موسیقی! پلی کلودل نویسنده ی معروف فرانسوی از علاقمندان موسیقی بوده یک روز خانم پرچانه یی در یکی از کنسرتها در وسط سمفونی بتهوون به او گفت: استاد! چیزی بهتر از موسیقی می‌توان یافت: کلودل در جواب گفت: بله خانم! سکوت! ————————————— دندان فیل! یک عتیقه فروش، عصای بلندی… ادامه مطلب زنگ تفریح (۱۲)

زنگ تفریح

زنگ تفریح (۱۱)

زنگ تفریح (۱۱) اقلیت و اکثریت! شبی «برناردشاو» به دیدن یکی از نمایشنامه‌های خود رفت. چون نمایش به پایان رسید، تماشاگرانی – که او را در تالار دیده بودند – شروع به کف زدن کردند و فریاد برآوردند که: – شاو برای ما صحبت کند. برنارد شاو ناچار روی صحنه رفت و همه در این… ادامه مطلب زنگ تفریح (۱۱)

زنگ تفریح

زنگ تفریح (۹) – گربه و پروانه

  داشتم به یه گربه نگاه می‌کردم که ۱۰ دقیقه بود داشت دنبال یه پروانه می‌کرد. بعد با خودم فکر کردم: وای .. گربه‌ها چقدر راحت می‌تونن برای مدتی با یه چیزی سرگرم بشن. بعد یکدفعه به خودم اومدم و متوجه شدم که خودم هم ۱۰ دقیقه است که دارم به این گربه نگاه می‌کنم!  … ادامه مطلب زنگ تفریح (۹) – گربه و پروانه