دکتر فیروز نادری در توییتر خود، وقتی از درگذشت مریم میرزاخانی خبر میداد، از خاموش شدن یک نور سخن گفت:
[su_quote]A light was turned off today …. far too soon. Breaks my heart[/su_quote]
و جه تعبیر زیبایی بود.
به گمان من نیز، با مرگِ هر انسان تاثیرگذار، هر انسانی که دنیا را عمیق تر درک کرد و کاری را به انجام و سرانجام رساند که فکر میکرد تنها از عهده ی او بر میآید؛ و در پایانِ زندگیِ کوتاه یا بلندِ خود، دنیا را بهتر، کامل تر و زیباتر به هستی تحویل داد؛ گویی نوری پر فروغ، به خاموشی میگراید که قسمتی از جهان را با خود در تاریکی فرو میبَرَد.
و مریم میرزاخانی، با ذهن پویا و پر جُنبش خود، اما نگاه آرام و عمیق ای که همواره دریایی از سکوت و فروتنی در آن موج میزد، چه زود و چه آرام و بیصدا خاموش شد. برای همیشه.
یادش گرامیو درگذشتش – اگر چه غمناک، اما همانگونه که محمدرضای عزیز هم به زیبایی نوشت: “فرصتی برای فکر کردن ما“.
و نیز فرصتی برای تحسین و ستایش تمامیِ آن مدلهای ذهنی روشنی که در طول زندگانیِ خویش به جای نالیدنها، میبالند و رشد میکنند و میآموزند و میآموزانند و در پایان، اگر چه با خاموش شدنی ستایش آمیز، نوری از این دنیا میستانند؛ اما همزمان، فروغی تابناک تر به آن خواهند افزود.
خورشیدم تو را چه به نشخوارِ خاموشی
تو که خواهرِ آبشارهای بیشماری بودی…
طبیعی است که مرا نمیشناسی
مگر چه نسبتی میتوان داشت با شکوفههای توت
و فامیلِ چه کسی است
برف و آفتاب….
آیدا جان. حالت چطوره؟ 🙂
امیدوارم دوست خوبم، خوبِ خوب باشه.
ممنونم بخاطر قطعه شعر زیبایی که پای این پست، هدیه گذاشتی.
درود
من توان درک دستاوردهای علمیمریم میرزاخانی رو ندارم
به نظرم بزرگترین دستاورد غیر علمیش ، اهمیت ندادن به هیاهوی رسانهها بود.
یادش گرامی
همینطوره دوست عزیز.
ممنون که به این نکته اشاره کردید.
برای همین به قول محمدرضای عزیز، این موضوع میتونه فرصتی برای فکر کردن ما باشه.