پیش نوشت: قبل از هر چیز باید مرا ببخشید که ناچارم برخی کلمات و نام‌ها (مثل: مداد رنگی) را در عنوان و متن پست‌هایم تکرار کنم.
واقعاً چاره ای جز این ندارم. چون به هر حال باید مشخص کنم که میخواهم در مورد چه چیزی حرف بزنم.
اصل مطلب: همانطور که قبلا گفته بودم، پروژه مداد رنگی را دارم با میکرواکشن‌ها پیش میبرم.
در راستای موضوعی که در پست: از طرح «جان برین» الهام می‌گیرم و همچنین در فایل آشنایی با مداد رنگی از آن با شما حرف زده بودم؛
تصمیم گرفتم اولین گزارش طرح مداد رنگی را به صورت عمومی‌در یک روز جدید به اطلاع دوستانم برسانم.
البته تصمیم دارم – اگر این طرح دوباره تکرار شود – از این پس، گزارش اش را فقط به خود عزیزانی که در این طرح سهیم بوده اند، مستقیماً اطلاع رسانی کنم.
(البته سعی میکنم بعداً در این مورد نظرسنجی هم بکنم و نظر دوستانم را هم در این رابطه بفهمم و مد نظر بگیرم)
و حال با تصمیم جدید برای طرح‌های آتی، در فایل آشنایی با مداد رنگی هم توضیحات این طرح را به این صورت تغییر میدهم:
*****
هر فردی که از مداد رنگی خرید می‌کند، در «طرح مداد رنگی» سهیم خواهد شد.
در طرح مداد رنگی، یک کاردستی برای هدیه دادن به یک کودک نیازمند، در نظر گرفته میشود و با هر خرید، بخشی از آن تکمیل خواهد شد و پس از تکمیل، به یک کودک نیازمند نازنین هدیه داده میشود و گزارش آن در هر مرحله از ساخت، تکمیل نهایی کاردستی و در زمان هدیه دادن به کودک (در صورت امکان) به دوستانی که با خرید خود از مداد رنگی در اهدای آن هدیه سهیم بوده اند، اطلاع رسانی خواهد شد.
همچنین نام این افراد، به همراه هدیه ای که به کودک تقدیم میشود نیز به عنوان دوستانِ آن کودک، درج خواهد گردید.
*****
حالا، در حال عملی کردن اولین مرحله ی این طرح هستم.
اولین هدیه شامل سه عدد کتاب، دو نشانک کتاب (کاردستی مداد رنگی)، ۶ عدد خودکار رنگی و یک جامدادی (کاردستی مداد رنگی) می‌باشد.
(توضیح: جا مدادی، از کاردستی‌های جدید مداد رنگی است که در فروشگاه مداد رنگی (در ربات coloredpencils55bot@) و با رنگ دلخواه انتخابی، قابل سفارش دادن است)
دلم میخواهد از دوستانم که با خریدهایشان از مداد رنگی، در این اولین هدیه سهیم بوده اند اجازه بگیرم و نام شان را در اینجا اعلام کنم:
شهرزاد وکیل زاده – سامان عزیزی – بانو – مهشید محمدی – سمیه تاجدینی – سعید قاسمی
احتمالاً در دو سه روز آینده، این هدیه – که البته ناقابل است اما برای شاد کردن دل یک کودک نازنین، فکر میکنم خوب باشد – اینجا را به مقصدِ دفتر بنیاد کودک در شهری که کودکِ مورد نظرم زندگی می‌کند؛ ترک خواهد کرد و به دست او خواهد رسید.
آنقدر خودم از این موضوع – که قرار است دل کودکی (۱۲ ساله) که نمیشناسمش و او هم مرا نمیشناسد، و خودش (یعنی در اصل، خانواده اش) قدرت خرید چیزهایی که ممکن است از میان این هدایا دوست داشته باشد ندارد، با این هدیه ی کوچک سورپرایز کنم خوشحال و هیجان زده ام که دلم نیامد این احساس را با شما و به خصوص با همان دوستانم که در ارسال این هدیه سهیم هستند، به اشتراک نگذارم.
اگر بنیاد کودک، برایم عکس ای از تحویل این هدیه فرستاد، شاید در پست دیگری گزارش بدهم.
با سلام و عرض ادب
این کار شما باعث افتخار من است
امیدوارم در آینده هم بتوانم در این کار سهمیداشته باشم