بهانه‌ای برای نوشتن

هدیه‌ای کوچک تقدیم به روح بزرگ استاد شجریان

اگر می‌شد صدا را دید/ چه گل‌هایی/ چه گل‌هایی/ که از باغِ صدای تو به هر آواز می‌شد چید

اگر می‌شد صدا را دید

~ استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

 

دوست داشتم این کلیپ با تصنیف زیبای مرغ سحر، و صدای بی‌همتای محمدرضا شجریان و چند تصویر از او را،

(که خودم تدوین کرده‌ام؛ و البته اگر وقت و حوصله‌ی بیشتری برای کار کردن بر روی آن بود، ‌می‌توانست زیباتر از این باشد)

تقدیم به روح بزرگ استاد شجریان عزیزمان بکنم.

کسی که جهان در صدای او آبی است.

همانطور که می‌دانید مرغ سحر تصنیفی است ساخته‌ی مرتضی نی داوود

با شعری از محمدتقی بهار.

اگر مایل بودید می‌توانید داستانش را هم اینجا در ویکی پدیا بخوانید.

 

 

 

***

پی‌نوشت ۱)

منبع تصاویری که در تدوین این کلیپ از آنها استفاده کرده‌ام (به همراه آدرس پیج‌شان در اینستاگرام)، به ترتیب:

۱- اثر بزرگمهر حسین پور
@bozorgmehrhosseinpour

۲- اثر بزرگمهر حسین پور
@bozorgmehrhosseinpour

۳- عکس از مهرداد دفتری
@matindaftari

۴- عکس از صفحه همایون شجریان
@homayounshajarian

۵- عکس از ریحانه طراوتی
@reihanet

۶- عکس از افسانه شجریان
@afsanehshajarian

۷- اثر فاطمه ظهیرنژاد

۸- عکس از افسانه شجریان
@afsanehshajarian

۹- متاسفانه نامشخص

۱۰- عکس از افسانه شجریان
@afsanehshajarian

۱۱- متاسفانه نامشخص

۱۲- متاسفانه نامشخص

۱۳- اثر چکامه
@chakameh_p

۱۴- عکس از آرش عاشوری نیا

۱۵- عکس از نگین کیانی
@neginkianii

۱۶- عکس از ریحانه طراوتی
@reihanet

۱۷- متاسفانه نامشخص

پی‌نوشت ۲)

همانطور که در اینستاگرام یک روز جدید هم وقتی همین کلیپ را قرار دادم نوشتم، دلم می‌خواست اینجا هم این مطلب را بهانه کنم و از محمدرضا شعبانعلی تشکر و قدردانی کنم،

چرا که از او، و از متمم یاد گرفتم که در پیدا کردن و ذکر منبعِ هر محتوایی که از آن به هر نوعی استفاده می‌کنیم، بیش از پیش حساس باشیم، دقت کنیم، و آن را بیان کنیم.

2 دیدگاه در “هدیه‌ای کوچک تقدیم به روح بزرگ استاد شجریان

  1. شهرزاد.

    این دقت محمدرضا برای منم خیلی آموزنده بود. عکسی که سال‌ها می‌دیدمش ولی دغدغه‌ام نبود که چه کسی این عکس رو گرفته.

    امیدوارم از این به بعد بتونم بیشتر توجه بکنم به این موضوع.

    1. دقیقاً امیرمحمد جان.
      برای من هم همینطوره.
      دقت مثال‌زدنیِ محمدرضا در این زمینه – و بسیاری موارد دیگر – برای من هم به شدت آموزنده بوده و هست.
      و فکر میکنم همین نکات ظریف هست که میتونه یک نفر رو از دیگران متمایز بکنه،
      و به کارش و به رفتارش صفت حرفه‌ای اطلاق کنه،
      و دیگران هم – اگر آماده‌ی یادگیری باشن و شوق یادگیری داشته باشن – ازش بیاموزند.
      من خودم همیشه، در پیدا کردن منابع محتواها و ذکر اونها حساس هستم، و سعی میکنم همیشه رعایتش کنم.
      اما اعتراف میکنم که موارد ریز زیادی هم بوده که خیلی بهش حساس نبودم.
      مثلا همین کاری که محمدرضا در پست “با مردم بود و با مردم ماند” به مناسبت درگذشت استاد شجریان در اینستاگرام و در وبلاگش انجام داد.
      و گفت که نمیدونه چه کسی اون عکس رو ثبت کرده.
      میتونست اصلا به این موضوع اشاره نکنه؛
      اما با این کارش، درس قشنگی به همه ما داد.

      پی نوشت نامربوط: 🙂

      راستی امیرمحمد جان.
      دلم میخواست یه چیزی رو هم همینجا که لطف کردی و برام کامنت گذاشتی، بهت بگم:
      من همیشه به داشتنِ دوست بااحساس و فهمیده‌ای مثل تو افتخار میکنم.
      کسی که لحظات زندگی رو خیلی خوب میفهمه و لمس میکنه، و سعی میکنه چیزی بهش اضافه کنه.
      امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی و همیشه بهترینها رو توی زندگیت تجربه کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *