O, who can hold a fire in his hand
By thinking on the frosty Caucasus
Or cloy the hungry edge of appetite
By bare imagination of a feast
Or wallow naked in December snow
By thinking on fantastic summer’s heat
O, no! the apprehension of the good
Gives but the greater feeling to the worse
(۱۵۶۴-۱۶۱۶) , King Richard II. Act i. Sc. 3
کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد
و با یاد کوههای پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفرههای رنگارنگ کُند کند
یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد
و به آفتاب تموز بیاندیشد
نه هیچ کس هیچ کس
چنین خطری را به چنان خاطرهای تاب نیاورد
از آن که خیال خوبیها درمان بدیها نیست
بلکه صد چندان بر زشتی آنها میافزاید.
نه هرگز هرگز
هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطرهای تاب نیاورد
از آن که خیال خوبیها درمان بدیها نیست
بلکه صد چندان بر زشتی آنها میافزاید.
صد چندان بر زشتی آنها میافزاید.
شعر از: ویلیام شکسپیر
با ترجمه: الهی قمشه ای
***
آهنگ خیال خوشی با صدای فرهاد مهراد
بسیار زیبا