[su_quote] نجف، آدمیاست خودآموز، به معنی خودآموخته.
خود استاد خود بوده. خود کِشته و خود دُروده.
به تعبیر نظامیکباب از ران خود خُرده. گر به ز خود گلبنی دیدمی/ گل سرخی را زرد از او چیدمی. از ران خود خورد باید کباب.
از آنها نیست که متاعشان تفاخر به حضور چند صباحی در سر کلاس فلان احیاناً و گذراندن رسالهای با یکی از آن اساتید خلاصه شود و از همین رو سخنش از باد و بروت فضلفروشی و علامهنمایی خالی است. نظام رسمیتعلیماتی معمولاً با مقدار زیادی خودنمایی و اظهار فضل و معلومات توأم است. اگر موضوعی را عنوان میکنند نه برای آن است که در ایضاح آن بکوشند، بلکه اطلاعات و معلومات خود را به رخ خواننده میکشند. چنین چیزی در نجف نیست. او در نوشتههایش مثل یک دوست با شما حرف میزند. در پی هیچ کشفی نیست. در مصاحبت او احساس ثقل و سنگینی نمیکنید.[/su_quote]
نوشته ای که در بالا خواندید، توصیف زیبایی است درباره ی نجف دریابندری، از دکتر محمدعلی موحد.
(در مراسم «شب نجف دریابندری» با همکاری بنیاد فرهنگی هنری ملت، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامیو بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار که در سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ برگزار شد. منبع: مجله بخارا)
شاید سالهاست که دیگر کمتر کتابخانه ای را میتوانید بیابید که نامیاز نجف دریابندری به عنوان نویسنده یا مترجم، حداقل بر یکی از کتابهای آن نقش نبسته باشد.
نجف دریابندری، مترجم و نویسنده و مقاله نویس، حدود ۴۰ سال است که در آسمان زبان فارسی و فرهنگ و ادبیات ایران، همچون ستاره ای پر فروغ میدرخشد.
هنرمندی که با کتابهایی که خود تالیف کرده است؛ و با ترجمههای زیبا و ماندگاری که از آثار برجسته ی جهان به جا گذاشته است، و همچنین با مقدمههایی که به حق، از خواندنی ترین و دلنشین تر مقدمههای کتابها و ترجمهها به شمار میروند؛ کتابخوانان را بیش از پیش، شیفته ی خواندن و مطالعه کرده است.
او چندین کتاب از جمله: «از این لحاظ» و «افسانه اسطوره» گرفته تا «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» را تالیف کرده و به رشته ی تحریر درآورده است.
شاید برایتان جالب باشد بدانید، ماجرای نگارش کتاب مستطاب آشپزی به سالها پیش باز میگردد.
“به شبی که محمد زهرایی (مدیر فقید انتشارات کارنامه) در غیاب فهیمه راستکار [همسرِ نجف دریابندری]، مهمان دریابندری بوده و دریابندری او را مهمان خوراکی مکزیکی، از دستپختهای خودش، کرده است و سر همین شام زهرایی به دریابندری پیشنهاد میکند که کتابی در حوزه آشپزی تألیف کند و برای همراهی با او در این راه اعلام آمادگی میکند.
و درنهایت، با تشویقهای مرحوم زهرایی، نجف دریابندری و مرحوم فهیمه راستکار با کمک هم، بعد از حدود هشت سال تحقیق که گاه بهصورت میدانی انجام گرفته است، «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» را به رشته تحریر درمیآورند.” (+)
او همچنین کتابهای ارزشمندی از نویسندگان بزرگان دنیا ترجمه کرده و به زبان فارسی برگردانده است، که عناوین برخی از آنها را اینجا با هم میخوانیم (منبع: اینترنت) :
- وداع با اسلحه – ارنست همینگوی
- پیرمرد و دریا – ارنست همینگوی
- برفهای کلیمانجارو – ارنست همینگوی
- سرگذشتهاکلبری فین – مارک تواین
- بیگانهای در دهکده فین – مارک تواین
- گور به گور – ویلیام فالکنر
- یک گل سرخ برای امیلی – ویلیام فالکنر
- پیامبر و دیوانه – جبران خلیل جبران
- بازمانده روز – کازواشی گورو
- قدرت – برتراند راسل
- تاریخ فلسفه غرب – برتراند راسل
- عرفان و منطق – برتراند راسل
- آنتیگونه – سوفوکل
- چنین کنند بزرگان – ویل کاپی (نام اصلی این کتاب در زبان اصلی، انحطاط و سقوط تقریباً همه افراد، بود که توسط مترجم تغییر نام داد)
- افسانه دولت – ارنست کاسیرر
- فلسفه روشن اندیشی – ارنست کاسیرر
- معنی هنر – هنری رید
- تاریخ سینما – آرتور نایت
- سیری در هنر ایران از دوران پیش از تاریخ تا امروز نوی- ندگان آرتور اپهام پوپ و فیلیس اکرمن
- متفکران روس – آیزا برلین
- قصه رابرت اوپنهاور –هاینار کیبهارت
- در انتظار گودو، دست آخر از نمایشنامههای ساموئل بکت
- تاریخ روسیه شوروی انقلاب بلشویکی سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۳ – ادوارد هلت کار در سه جلد
- خانه برناردا آلبا – فدریکو گارسیا لورگا
مهدی مظفری ساوجی در کتاب «گفتگو با نجف دریابندری»، ما را پای حرفهای شیرینِ این استاد شیرین سخن مینشاند. (که بخشی از این گفتگوی خواندنی را میتوانید در اینجا – در متمم – بخوانید)
ناصر تقوایی، دوست دوران جوانی نجف دریابندری، پس از آنکه (در همان مراسم «شب نجف دریابندری – ۱۳۹۳»)، از خاطرات شیرین سالهای زندگی شان در آبادان روایت میکند – در مورد او میگوید:
[su_quote] مهمترین ویژگی نجف آن است که مترجمیرا به عنوان کسب و کار انتخاب نمیکند.
ترجمه، عشق زندگیاش بود.
کتابی را که خوانده بود، مال خود میکرد و یک بار تحریرش میکرد.
و این میراث نجف دریابندری است در ادبیات ما و نه تنها در ادبیات ما بلکه در بقیۀ هنرها.[/su_quote]
(منبع: مجله بخارا)
شاید خواندن این نوشته – در لینک زیر (به زبان انگلیسی) – از زنی به نام آنیسا که در سفر خود به ایران با نجف دریابندری و به واسطه ی او، با آبنبات ایرانی آشنا شده است و از این تجربه ی لذتبخش سخن میگوید – برای شما هم جالب و جذاب باشد:
abnabat, an iranian cardamom candy
نجف دریابندری، در دهم مرداد ۹۶، به عنوان «گنجینه زنده بشری در میراث خوراک» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) ثبت شد. (+)
هر کس، حداقل یکی دو کتاب از او یا کتابی با ترجمه و مقدمههای زیبای او را خوانده باشد؛ به این باور دارد که او پیش و بیش از اینکه با هر عنوانی، افتخار یک ثبت رسمیرا از آنِ خود کرده باشد؛ در قلب و ذهن و خاطرِ هر فارسی زبان ثبت شده است و برای همیشه ثبت و باقی خواهد ماند.
راستی، نجف دریابندری در بخشی از کتاب «مستطاب آشپزی» خود، چه زیبا گفته است و به راستی، خوشا به حالِ هر کسی که میخواهد در هر کاری که انجام میدهد، یک هنرمند باشد.
“در این دنیا به هیچ کس به اندازه ی هنرمند خوش نمیگذرد.”
پی نوشت (۱):
متمم نیز، در پستهای جداگانه و زیبا و خواندنی، ما را با نجف دریابندری بیشتر آشنا کرده است که پیشنهاد میکنم از طریق لینکهای زیر به آنها سر بزنید و از خواندنشان لذت ببرید:
- سابقه ترجمه در زبان فارسی در گفتگو با نجف دریابندری
- وداع با اسلحه (ارنست همینگوی)
- مارک تواین: شخصی که وجود نداشته است
پی نوشت (۲):
داستانهای الهام بخش دیگری را هم میتوانید در اینجا بخوانید.