معلمهایی هستند که:
کارشان، تنها انباشتن مغزها با یک سری محفوظات موقتی نیست.
آنها به دیگران، چشمانی برای دیدن با نگاهی جدید
ذهنی برای فکر کردن به شیوه ای نو
شوقی برای آموختنِ بیشتر
و دستانی برای لمسِ تمام زندگی میبخشند.
با آنها میتوان زنده بودن و زندگی کردن و نو شدن پی در پی را در هر لحظه از زندگی، بیشتر و قوی تر تجربه کرد و از آن سرشار شد.
راستی. با آنها روزهای زندگی، چقدر آفتابی تر و درخشان تر حس میشود.
اگر با خواندن این جملات، یاد محمدرضا شعبانعلی افتاده اید،
و حدس میزنید که این جملات، هدیه ی ناچیزی است از طرف من – به عنوان تبریکِ روز معلم – به او (و البته به هر معلمیچون او)،
پس باید به هوش تان تبریک بگویم!
[su_note note_color=”#fcdced” radius=”7″]دلم میخواد این هدیه ی کوچیک، یه آهنگ زیبا هم کنارش باشه:
IN YOUR HANDS (Song for my Teacher) by RONNO [/su_note]
[su_audio url=”https://1newday.ir/wp-content/uploads/2017/05/In-Your-Hands-Song-for-my-Teacher.mp3″]
IN YOUR HANDS
(Song for my Teacher)
Teacher, I wrote this song for you
To thank you for every smile
I know you had a lot to do
I’m glad that you paused awhile
You took time to listen, and to hear
To laugh, and just be there
I heard that lesson loud and clear:
I mattered to you – you cared
CHORUS:
‘cause
WHEN YOU REACH OUT, AND YOU TOUCH ME WITH YOUR HEART
THEN YOU HOLD WHAT I’M BECOMING IN YOUR HANDS
AND THOUGH YOU’RE WITH ME JUST AWHILE
TODAY YOU HOLD TOMORROW’S SMILE
IN YOUR HANDS … IN YOUR HANDS … IN YOUR HANDS
Teacher, I wrote this song for you:
Melody, words and rhyme
Lessons you taught me yesterday
Have disappeared into time
But, teacher, I never will forget
A look you gave to me
I saw reflected in your eyes
The somebody I could be
ممنون از جوابت…پس هلن کلر اون شاگرده بود! بلدش نبودم.
شهرزاد جان من الان ۱۵۹ نمره اختصاصی دارم! مرا دست کم نگیر خواهر! کد هم بهم میدهد ولی بعدش میگه معتبرنیست. منو دوست نداره
سلام
شهرزاد عزیر متن زیبایی بود.البته خودت دست کمیاز معلمها نداری(: .محمدرضا برای همه ما مرشدی است که ندیده ما را به شاگردی قبول کرده و قدمهای زندگی کردن را با ما آرام آرام برمیداره.
سبز و سرو و سربلند باشی
سلام فرید عزیز.
خیلی به اینجا خوش اومدی دوست متممیخوبم و ممنون که برام کامنت گذاشتی.
امیدوارم همه ی ما بتونیم گامهای زندگی رو هر روز همگام با گامهای محمدرضا برداریم. 🙂
خیلی هم ممنون بخاطر آرزوی سبز قشنگت.
امیدوارم شما هم همیشه شاد و موفق باشی.
شهرزاد جان سلام.
نمیدونم فیلم هلن کلر را دیده ای یا نه؟ در یکی از صحنههای این فیلم قدیمیسیاه سفید هلن کلر سعی میکنه با دخترک کر و لال و کم بینا ارتباط بر قرار کنه و دختر فرار میکنه . هلن کلر با آغوش باز دور و بر اون میچرخه و از هر طرف که میخواد فرار کنه در آغوش اون میفته…خیلی وقتا توی متمم همچین آغوشی رو حس میکنم..کسی نمیتونه فرار کنه…شخصیت و دانایی محمد رضا شعبانعلی جذابیت و فروتنی را آنقدر به اندازه با هم داره که آدم را شیفته اموختن میکنه. حتی اگر مثل من گیج و ویج باشه!…. خلاصه که شهرزاد بانو گل گفتی!
راستی تو بلدی که چرا روزنوشتهها هنوز با من نامهربانی میکند و کد فعالم را تحویل نمیگیرد؟
آره نجمه جان. دیدم فیلمشو و یادمه که یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای اون دورانِ من بود.
البته «هلن کلر»، خودش همون دختر نابینا و ناشنوا بود (که فیلم در مورد داستان واقعی او بود و بعدها هم نویسنده میشه) و اون آدمیکه سعی میکرد با صبر و حوصله ی زیاد، بهش نزدیک بشه و بهش آموزش بده، معلمش بود که اسمش «سالیوان» بود.
در مورد متمم و محمدرضا هم کاملاً باهات موافقم. 🙂 – البته در مورد صفتی که به خودت دادی، نه! 😉
نجمه جان در مورد کد فعال برای نوشتن در روزنوشتهها، حداقل به ۱۵۰ امتیاز در درسهای تخصصی متمم نیاز هست. بر اساس:
(تغییر در سیاست کامنت گذاری روزنوشتهها)
لطفاً پروفایلت رو یه چک بکن و اگه امتیازت در درسهای تخصصی بالاتر از ۱۵۰ هست، با دوستان خوبمون در تیم متمم در میون بذار، (از طریق تماس با ما- در متمم)