نمیتوانید در برابر وسوسه ی قطع کردن صحبت دیگران مقاومت کنید؟
.
آیا شما هم از اون دسته آدمهایی هستید که وقتی شخصی صحبت میکنه و …لحظه ای مکث میکنه، میپرید وسط حرفش و میخواهید جمله اش رو تموم کنید؟
یا اینکه مرتب وسط حرف دیگران میپرید و قبل از اینکه اون فرد حرفش رو به پایان برسونه، میخواهید صحبت خودتون رو شروع کنید؟
یه چیزی رو میدونستید؟
ما قادریم ۴ برابر سریعتر از صحبت کردن، گوش بکنیم. بخاطر همین است که خیلی از ما در معرض خطر قطع کردن صحبتهای دیگران هستیم.
قطع کردن ناگهانی صحبتهای دیگران به هر حال کار مودبانه ای نیست!
همه ی ما این را میدانیم.
پس چطور به این موضوع رسیدگی کنیم؟
آیا هیچ راه حل و درمانی برایش وجود دارد …؟
———————————————–
شاید شما هم تا به حال این تجربه را داشته اید که کسی میان صحبت تان پریده و رشته ی افکارتان را از هم گسسته یا … شاید هم خودتان یکی از آنهایی بوده اید که این عادت پریدن بین صحبتهای دیگران رادارید یا حداقل برای یک بار هم که شده اینکار را کرده اید. نگران نباشید … اعتراف میکنم که خود من هم تجربه اش را داشته ام!
پس بیایید با هم ببینیم برای درمان این موضوع چه میشود کرد؟
لطفاً بذارید من اول حرفم رو تموم کنم! … (شوخی 😉 )
خوب … حالا بیایید اول، این طرف قضیه را نگاه کنیم:
فرض کنید ما در حال صحبت کردن هستیم و کسی ناگهان وسط حرف ما میپرد… مسلما حس خوبی نخواهیم داشت. حالا در این مواقع چه میتوانیم بکنیم؟
میتوانیم بگوییم:”لطفا اجازه بده من حرفم را تمام کنم. من هم دوست دارم بعدن چیزی رو که شما دلت میخواد بگی بشنوم.” یا “لطفا، یک لحظه!” و بعد به صحبت خود ادامه دهیم.
راستی .. بعضی وقتهاهم برای شما هم پیش آمده که شخص مقابل، نکتهها و اطلاعاتی که شما قبلا در بین حرفهای خود بیان کرده بودید را به دست میگیرد و سعی میکند آنها را دوباره از زبان خود بگوید؟!
در این مواقع میتوانیم بگوییم: “بین مطالب و نکاتی که شما میگویید با مواردی که من همین چند لحظه ی پیش گفتم آیا تفاوتی وجود دارد؟” یا “خوشحالم که شما هم با چیزی که من چند دقیقه ی پیش گفتم موافقید!”
راستش را بخواهید هیچ کس دلش نمیخواهد با یک شنونده ی بد مواجه شود. به احتمال زیاد شما هم این موضوع را تایید میکنید. قطع کردن صحبت دیگران باعث میشود رشته ی افکار آنها از دستشان خارج شود، فشار بیشتری برای از دوباره شروع کردن صحبت شان متحمل شوند و بدتر از همه اینکه احساس میکنند که به آنها و به حرفشان اهمیت داده نشده است. در کل حس خوبی پیدا نمیکنند.
خوب … حالا در طرف دیگر قضیه: اگر خود ما هم از جمله آدمهایی هستیم که عادت داریم وسط حرف دیگران بپریم چه باید بکنیم؟
گفتن یک کلمه یا یک جمله در وسط حرف شخص دیگری مانند این است که بخواهید یک سوزنِ چرخ خیاطی را در حال دوختن، وقتی دارد به طور پیوسته بالا و پایین میرود نخ کنید! چقدر سخت است، نه؟ تازه ممکن است انگشتان دست مان هم آسیب ببیند!
پس بهتر است صبور باشیم و منتظر زمان مناسب بمانیم.
همیشه گفته میشود که آگاه بودن ما به کارهایی که انجام میدهیم، قدم اول در هر تغییری است.
اگر با این اوصاف، باز هم نتوانستیم براین عادت غلبه کنیم، میتوانیم از دوستان یا خانواده ی خود کمک بگیریم. مثلا از آنها بخواهیم که هر وقت دوباره این کار از ما سر زد، چه در رابطه با خود آنها چه در رابطه با دیگران، این موضوع را به ما گوشزد کنند. مثلا در همان لحظه به ما بگویند: “دوباره حرف دیگران رو قطع کردی…؟”
بهتر است بدانیم که قطع کردن صحبت دیگران، کیفیت گفتگوی ما با آنها را بسیار پایین میآورد. پس بیایید موقع صحبت کردن با دیگران به آنها لطفی بکنیم. خاموش بمانیم. به صحبتهایشان خوب گوش بدهیم و بدانیم که به موقع اش، وقت صحبت کردن ما هم فرا خواهد رسید.
در مطلب دیگری در مورد اینکه چگونه میتوانیم در یک گفتگو؛ با رعایت چند نکته ی ساده و کاربردی، هم گوینده و هم شنونده ی بهتری باشیم، بیشتر خواهیم دانست.
منبع: success