آموخته ها, توسعه مهارتهای فردی, دوست داشتنیها

Pi یک پارتنر زبان شگفت‌انگیز، Englishpod یک پادکست فوق‌العاده

با خودم فکر می‌کردم که جدا از تمام چالش‌های رنگارنگ دنیای امروز که در جهان و به خصوص در این جبر جغرافیایی با اونها روبرو هستیم، به نظر میرسه از بعضی جهات واقعا آدمهای خوش‌شانسی هستیم. اینکه توی دوره‌ای داریم زندگی می‌کنیم که قادریم از خیلی ابزارهای جدید و کاربردی و به خصوص امکانات شگفت‌انگیزی… ادامه مطلب Pi یک پارتنر زبان شگفت‌انگیز، Englishpod یک پادکست فوق‌العاده

آموخته ها, توسعه مهارتهای فردی, دوست داشتنیها

Toastmasters Meeting – تجربه‌ای جدید، آموزنده و دوست‌داشتنی برای من

Toastmasters و Toastmasters Meeting یکی از اصطلاحات و تجاربیه که من اخیرا – فکر کنم حدود یک ساله – که به طور جدی باهاش آشنا شدم و تجربه شرکت در یکی از جلساتش رو هم چندوقت پیش برای اولین بار داشتم. دوست داشتم حالا چند خطی در موردش بنویسم و این تجربه رو با شما… ادامه مطلب Toastmasters Meeting – تجربه‌ای جدید، آموزنده و دوست‌داشتنی برای من

آموخته ها

انگیزه و الهام، دو چیزی که به آن نیاز داریم

متن کوتاهی را از Marissa Levin بنیانگذار و مدیرعامل Successful Culture می‌خواندم (+) که برایم دوست‌داشتنی بود. البته ظاهرا او خودش این متن را از کتاب: Unlock The Hidden Leader: Become The Leader You Were Destined To Be نوشته‌ی Gifford Thomas الهام گرفته، که راستش با خواندن توضیح کوتاهی از این کتاب در سایت آمازون… ادامه مطلب انگیزه و الهام، دو چیزی که به آن نیاز داریم

آموخته ها, شعر و ادب

برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

یکی از آهنگ‌ها یا شاید بهتر باشه بگم یکی از تصنیف‌ها و آوازهایی که من با صدای استاد شجریان بسیار دوستش دارم و گاهی هم (به خصوص صبح‌ها) میاد توی ذهنم و با خودم زمزمه‌اش می‌کنم این هست: صبح است ساقیا… (با آهنگ‌سازی استاد پرویز مشکاتیان و اجرای گروه عارف) (+) در کنار شگفت‌انگیز بودن… ادامه مطلب برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

آموخته ها, بهانه‌ای برای نوشتن, شعر و ادب

ما چگونه از آدمها خطاب به خودشان، در خلوت خودمان، و پیش دیگران نام می‌بریم؟

پیش نوشت: این نوشته فقط و فقط یک دیدگاه و حس شخصی است. ممکن است شما جور دیگری فکر یا احساس کنید. *** بنا به اتفاق، داشتم به یک موضوعی فکر میکردم. به اینکه: ما خطاب به یک شخص، یا در پیش دیگران، و یا در خلوت خودمان، و با در نظر گرفتن نوع رابطه یا… ادامه مطلب ما چگونه از آدمها خطاب به خودشان، در خلوت خودمان، و پیش دیگران نام می‌بریم؟

آموخته ها, برای فکر کردن, بهانه‌ای برای نوشتن

نتیجه‌ای که از دو مورد متناقض در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها و چند نکته دیگر گرفتم

وقتی حرف‌های خوبِ مارک منسون در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها – کتابی که خیلی دوستش داشتم و آن را بسیار مفید یافتم – را می‌خواندم، متوجه دو مورد متناقض در میان اشاره‌هایی که او در دو جای متفاوت در تایید صحبت‌هایش داشت شدم. (در ادامه برای‌تان می‌گویم که از کدام دو مورد برای‌تان… ادامه مطلب نتیجه‌ای که از دو مورد متناقض در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها و چند نکته دیگر گرفتم

آموخته ها, بهانه‌ای برای نوشتن

با داشتنِ هدف‌های روشن و مشخص، معنای تصمیم‌هایمان را بهتر درک می‌کنیم

در موردِ داشتنِ اهداف، بارها و در جاهای مختلف، از زوایای بسیاری بحث و صحبت شده است. از جمله در متمم و در این درس‌ها که با نگاهی علمی و دقیق به بحث‌های مربوط به هدف‌گذاری پرداخته است: آیا هنگام برنامه ریزی همه این اجزا را در نظر می‌گیرید؟ (هدف گذاری کافی نیست) در هدف… ادامه مطلب با داشتنِ هدف‌های روشن و مشخص، معنای تصمیم‌هایمان را بهتر درک می‌کنیم

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: خاصیت شگفت انگیزِ نوشته‌ها

یک روز جدید دیگر به من آموخت: نوشته‌های ما – حتی اگر خودمان نخواهیم یا متوجه نباشیم  – خاصیت شگفت انگیزی دارند. آنها قادرند حقایق زیادی از ویژگی‌های شخصیتی ما را – خواه مثبت و خواه منفی – از لابلای واژه‌‌های خود، برای دیگران فاش و آشکار سازند. شاید شما هم تجربه کرده باشید: گاه… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: خاصیت شگفت انگیزِ نوشته‌ها

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: ترول‌ها، حتی ارزش خوانده شدن هم ندارند

  مدتی هست که کامنتهایی را، به محض اینکه تشخیص میدهم از طرف ترول‌ها برایم ارسال شده است – و عموماً هم مضمونِ آنها، حول متممِ عزیزمان می‌چرخد – بدون اینکه کامل و تا انتها بخوانم و بخواهم لحظاتی از وقت باارزشم را صرفِ آنها کنم، و همچنین به حرفهای بی ارزش و بی ثمر… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: ترول‌ها، حتی ارزش خوانده شدن هم ندارند

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: بخشی از حقیقت

یک روز جدید دیگر به من آموخت: شاید در هر لحظه و در هر موقعیت، بهتر باشد فرض کنیم؛ که ما تنها بخشی از حقیقت را می‌دانیم. تجربه‌های بسیاری به من آموخته اند که در بسیاری از موارد، آنچه که من می‌دانم و چیزی است که گمان می‌کنم واقعیت موجود است؛ ممکن است کاملاً منطبق… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: بخشی از حقیقت