بهانه‌ای برای نوشتن

وقتی نیاز داریم برای ساعاتی، دنیای دیجیتال را فراموش کنیم و وقت مان را با طبیعت بگذرانیم

این چند روز، در سفری بودم، که ارتباطم را با همه ی چیزهایی که هر روز با آنها در ارتباط هستم، به حداقل رساند. نمونه بارزش هم همین دنیای وب و فضاهای دیجیتال بود. البته از متمم و روزنوشته‌ها دل کندن سخت بود، و نمیشد هر از چندگاهی بخصوص به این دو – و همچنین… ادامه مطلب وقتی نیاز داریم برای ساعاتی، دنیای دیجیتال را فراموش کنیم و وقت مان را با طبیعت بگذرانیم

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: راضی بودن، همیشه هم خوب نیست

یک روز جدید دیگر به من آموخت: رضایتبخش ترین لحظه ی زندگی، همیشه آن لحظه ای نیست که در نهایتِ آرامش و شادمانی، حس می‌کنیم از زندگی مان راضی هستیم. گاهی رضایتبخش ترین لحظه ی زندگی، لحظه ای است که – به لطفِ تلنگری، حتی تلخ و دشوار – متوجه می‌شویم، برخلاف آنچه تصور می‌کردیم؛… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: راضی بودن، همیشه هم خوب نیست

بهانه‌ای برای نوشتن

جمله ای برای نامه رسان

سالهاست که یک عادت دیرینه و قدیمی‌دارم و سعی می‌کنم همیشه به آن پایبند باشم و فراموشش نکنم. اینکه هر وقت میخواهم نامه ای، هدیه ای یا بسته ای از طریق پست برای دوستی، ارسال کنم؛ حتما روی پاکت یا بسته یا بر روی جعبه ی آن، زیرِ قسمتهایی که برای نوشتن آدرسهای فرستنده و… ادامه مطلب جمله ای برای نامه رسان

بهانه‌ای برای نوشتن

وقتی اینستاگرام، گاه به ابزاری برای افسرده کردن دیگران تبدیل میشود

همه ی ما در طول روز یا هفته یا سال؛ با مسائل، موضوعات، رویدادها و روندهای محتلفی مواجه هستیم که می‌توانند ما را شاد، پرنشاط یا آرام یا پر هیجان یا پر انگیزه کنند یا برعکس، گاهی به عامل یا عواملی برای غمگین کردن و افسرده کردن مقطعی ما تبدیل شوند. با عوامل بسیاری که… ادامه مطلب وقتی اینستاگرام، گاه به ابزاری برای افسرده کردن دیگران تبدیل میشود

برای فکر کردن, بهانه‌ای برای نوشتن

شبکه‌های اجتماعی محترم. لطفا از من یک ربات نسازید!

I’m not a robot جمله ی بالا را احتمالاً زیاد به بهانه‌های مختلف دیده اید. وقتی می‌خواهید دیدگاهی را ثبت کنید. (اگر افزونه ی کپچا را فعال کرده باشند) یا در سرویسی لاگین کنید، یا… باید با حداقل چند ثانیه توقف و اندکی تأمل و مقداری دقیق نگاه کردن، یک کد یا تصاویری را تشخیص… ادامه مطلب شبکه‌های اجتماعی محترم. لطفا از من یک ربات نسازید!

بهانه‌ای برای نوشتن, کتاب و زندگی

چرا نمی‌توانم در مترو کتاب نخوانم؟

توی مترو نشستی. برات قابل درک و قابل پذیرش نیست که برای یکربع، بیست دقیقه، نیم ساعت یا … همینطور بیکار بشینی و از فرصتی که به راحتی برای این دقایق در اختیار داری، استفاده ی مفید نکنی. سرت توی کتابته. با دقت و توجه هم میخونی. چون به دقیق خوندن عادت کردی. زیر نکات… ادامه مطلب چرا نمی‌توانم در مترو کتاب نخوانم؟

بهانه‌ای برای نوشتن

داستانهای واقعی الهام بخش: استاد شهرام ناظری و حافظ ناظری

خیلی وقت بود که میخواستم یکی از مجموعه پست‌های داستانهای واقعی الهام بخش را به «استاد شهرام ناظری» نازنین اختصاص بدهم. اما نمی‌دانستم از کجا شروع کنم، چه بنویسم و چگونه به پایان ببرم. تا اینکه شنبه شب – ۱۸ شهریور، در محل کاخ زیبای چهلستون – حضور در کنسرت باشکوه و بینظیر این استاد… ادامه مطلب داستانهای واقعی الهام بخش: استاد شهرام ناظری و حافظ ناظری

درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

فرمول خوش شانسی – از سنکا، رندی پاش و دارن‌هاردی

چند وقت پیش که کتاب «آخرین سخنرانی» از «رندی پاش» را می‌خواندم؛ نکته ی بسیار جالبی، در قسمتی از کتاب – آنجا که می‌گوید: اگر بار اول موفق نشدید…”  توجهم را جلب کرد و به نظرم از آن نکته‌های شگفت انگیزی بود که می‌تواند در پیمودن مسیر موفقیت، بسیار الهام بخش باشد. رندی پاش، گفت:… ادامه مطلب فرمول خوش شانسی – از سنکا، رندی پاش و دارن‌هاردی

بهانه‌ای برای نوشتن

داستان‌های واقعی الهام بخش – نجف دریابندری

[su_quote] نجف، آدمی‌است خودآموز، به معنی خودآموخته. خود استاد خود بوده. خود کِشته و خود دُروده. به تعبیر نظامی‌کباب از ران خود خُرده. گر به ز خود گلبنی دیدمی/ گل سرخی را زرد از او چیدمی. از ران خود خورد باید کباب. از آن‌ها نیست که متاعشان تفاخر به حضور چند صباحی در سر کلاس… ادامه مطلب داستان‌های واقعی الهام بخش – نجف دریابندری

بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

سوالی که می‌تواند بارها تکرار شود: “آیا هنوز هم او ما را می‌خواهد؟”

چند روزی است که خواندن کتابی از آلن دوباتن به نام «سیرِ عشق» (با ترجمه «زهرا باختری») را تمام کرده ام. او در این کتاب، به یک سوال کلیدی پاسخ می‌دهد: “اینکه سال‌های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم، به چه معناست؟” قبلاً جمله ای از این کتاب را در انتهای… ادامه مطلب سوالی که می‌تواند بارها تکرار شود: “آیا هنوز هم او ما را می‌خواهد؟”