بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

سوالی که می‌تواند بارها تکرار شود: “آیا هنوز هم او ما را می‌خواهد؟”

چند روزی است که خواندن کتابی از آلن دوباتن به نام «سیرِ عشق» (با ترجمه «زهرا باختری») را تمام کرده ام. او در این کتاب، به یک سوال کلیدی پاسخ می‌دهد: “اینکه سال‌های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم، به چه معناست؟” قبلاً جمله ای از این کتاب را در انتهای… ادامه مطلب سوالی که می‌تواند بارها تکرار شود: “آیا هنوز هم او ما را می‌خواهد؟”

الهام بخش, شعر و ادب

وقتی خودمان را دوست داشته باشیم

دوست داشتنِ خودمان، در عین حال که ساده به نظر می‌رسد، می‌تواند بسیار چالش برانگیز باشد. اما اگر قادر باشیم به چنین آگاهی و توانایی برسیم، آنوقت دیگر نه تنها هیچگاه از روبرو شدن با خودِ خودمان نمی‌ترسیم، بلکه این آگاهی و توانایی را در مواجهه با دیگران نیز بروز می‌دهیم. افرادی هستند که دوست… ادامه مطلب وقتی خودمان را دوست داشته باشیم

الهام بخش, شعر و ادب

غم خودش ما را پیدا می‌کند …

این جمله ی کوتاه – که از فریدریش نیچه نقل میشود و متاسفانه نمیدانم آیا واقعا از اوست یا نه، و منبع دقیقش کدامیک از گفته‌ها یا کتابهای اوست، به نظرم آنقدر عمیق می‌آید که مستقل از گوینده ی آن، می‌توان یک پست را به آن اختصاص داد: غم خودش ما را پیدا می‌کند، باید… ادامه مطلب غم خودش ما را پیدا می‌کند …

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

چند حرف پراکنده در مورد حرفهای پراکنده

پیش نوشت: قبلا عرض کرده بودم که عکسها را به صورت موقت در این پست قرار میدهم. ***** چند حرف پراکنده: توی این چند روز، تویِ معدود نوشته‌ها و وبلاگهایی از دوستان خوب متممی‌ام، حرفها و موضع گیریهای رو شنیدم و خوندم و میشنوم و میخونم که برای شخص من بسیار تعجب آور بوده و… ادامه مطلب چند حرف پراکنده در مورد حرفهای پراکنده

الهام بخش, بهانه‌ای برای نوشتن

آواز لالایی را انتخاب خواهم کرد

گاهی از درون مان، صدای گوشخراش ای به گوش می‌رسد. صدایی که تا اعماق وجودِ ما و دیگری را، می‌خراشد. صدایی که خورشید را از روزهای آفتابی و ماه را از شب‌های مهتابی مان می‌ستاند. صدایی که هرچه گوشهایمان را می‌گیریم تا نشنویم، بلند و بلندتر می‌شود تا تا قلب ما و دیگری را بیشتر بیازارد.… ادامه مطلب آواز لالایی را انتخاب خواهم کرد

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

#بامتمم – فراموش نشدنی ترین حضورِ غیرحضوریِ من

پیش نوشت ۱: واژه ی غیر حضوری که از آن در عنوان این پست استفاده کردم، اشاره دارد به بخشی از سخنرانی محمدرضای عزیز در ابتدای گردهمایی متممی‌ها، که اشاره ای کرد به این موضوع که: (نقل به مضمون) ما هیچوقت از متمم به عنوان آموزش غیر حضوری یاد نمی‌کنیم. اتفاقا متمم حضوری ترین آموزش… ادامه مطلب #بامتمم – فراموش نشدنی ترین حضورِ غیرحضوریِ من

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: نوعی از ثروتمندی

  یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: گاهی در زندگی، خود را ثروتمندتر از همیشه می‌یابیم. نه به این علت که حساب بانکی مان را، پُر پول تر از همیشه می‌بینیم. بلکه به این دلیل، که: شوق را، بیشتر از همیشه، در قلب مان حس می‌کنیم.   +۱۲

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

#بامتمم

پیش نوشت: این نوشته، یک نوشته ی بسیار خودمانی است برای کمی‌حرف زدن با دوستان متممی‌ام. ***** امروز – یکشنبه – ما متممی‌ها، بلیط گردهمایی مان را تحویل گرفتیم و بیصبرانه منتظریم تا پنجشنبه بر جایگاهمان – که هر یک با اسم ردیف و شماره ی صندلی مان مشخص شده – جای بگیریم. این هم… ادامه مطلب #بامتمم

دانستنیها

Writefull، روشی جدید برای نوشتن به انگلیسی با اعتماد بنفس بیشتر

تمرین و نوشتن به زبان انگلیسی (به عنوان یک زبان دیگر)، جدا از اینکه می‌تواند مهارت ما را در این زمینه افزایش دهد، چالشی لذتبخش نیز هست. من برای نوشتن بهتر و صحیح تر به زبان انگلیسی، قبلاً از طریق محمدرضای عزیز با نرم افزار Grammarly آشنا شده بودم که ابزاری برای اصلاح گرامر انگلیسی است.… ادامه مطلب Writefull، روشی جدید برای نوشتن به انگلیسی با اعتماد بنفس بیشتر

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: هر انسانی…

  ***** اگر کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» را خوانده باشید، این جمله برایتان بسیار آشناست. چندین سال پیش، وقتی این کتاب را می‌خواندم؛ برخی جملات آن، برای همیشه در ذهن و خاطرم حک شدند. یکی از آن جمله‌ها همین جمله بود: “هر انسانی؛ حلقه ای است طلایی، در زنجیرِ خیر و صلاحِ… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت: هر انسانی…