بهانه‌ای برای نوشتن, درباره یک كتاب

نیکلاس اسپارکس و روایتی بهشت گونه از عشق

با نام «نیکلاس اسپارکس» نویسنده ای که معمولاً به خاطر نوشتن رمان‌های عاشقانه شهرت دارد، اولین بار در یکی از پاراگراف‌های فارسی متمم آشنا شدم. در این پست: جملاتی از نیکلاس اسپارکس (پاراگراف فارسی) متمم، جملاتی زیبا و قابل تأمل از کتابهای او را به صورت پراکنده برایمان انتخاب کرده بود. همه ی آن جملات… ادامه مطلب نیکلاس اسپارکس و روایتی بهشت گونه از عشق

بهانه‌ای برای نوشتن

حرفهای دوست متممی‌عزیزی که از من بدش می‌آید

پیش نوشت (۱) : قبل از هر چیز، از دوستان عزیزی که با خوندن این پست، باعث اتلاف وقت ارزشمندشون میشم، عذرخواهی می‌کنم. این پست، حرفهای یک دوست متممی‌است و بعد حرفهای من در پاسخ به ایشون. لطفاً اگر فکر میکنید که برای شما هیچ نکته ی آموزنده یا مفید یا جذابی در این پست… ادامه مطلب حرفهای دوست متممی‌عزیزی که از من بدش می‌آید

زنگ تفریح

زنگ تفریح – لطایف علمی‌– ۲

حواس جمع پدر با اشتیاق، مشغول تماشای برنامه ی دلخواهش در تلویزیون بود که پسر کوچکش – که در اطاق دیگر مشغول انجام کارهای مدرسه اش بود – وارد شد و پرسید: -پدر جان. سلسله جبال آلپ در کجا است؟ پدر – که حواسش به تلویزیون بود – بلافاصله جواب داد: -از مادرت بپرس، برای… ادامه مطلب زنگ تفریح – لطایف علمی‌– ۲

برای فکر کردن, بهانه‌ای برای نوشتن

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته، جهانی که هر کودکی تو اون خوشبختِ خوشبخته

با اجازه: اول از جان لنون و بعد از سیاوش قمیشی نازنین، که هر دو به زیبایی، ترانه ی Imagine یا “تصور کن” رو خوندن: دلم می‌خواد – ضمن علاقه به شکل اصلی این جمله در اون ترانه ی زیبا – با حسی که در حال حاضر دارم – اون رو به این شکل بگم:… ادامه مطلب تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته، جهانی که هر کودکی تو اون خوشبختِ خوشبخته

آموخته ها

آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت (سپیده دمی‌دیگر)

پیش نوشت: پیش تر، زمانی که اینستاگرام یک روز جدید فعال بود، (فعلاً غیرفعال هست) ؛ پست‌هایی رو معمولاً به طور مرتب در اونجا می‌گذاشتم، با عنوان – یا به عبارت بهتر – هشتگِ #آنچه_یک_روز_جدید_دیگر_به_من_آموخت. تصمیم گرفتم، انتشار سلسله پست‌هایی با همین عنوان و همین محتوا رو دوباره شروع کنم و البته اینبار در همین جا،… ادامه مطلب آنچه یک روز جدیدِ دیگر به من آموخت (سپیده دمی‌دیگر)

دوست داشتنیها

دوست داشتنی ترین‌ها برای من، در هفته ای که گذشت (۶)

پیش نوشت: هفته ی پیش اشاره کردم که میخوام در زمانبندی انتشار این سلسله پست‌ها، به دلایلی که عرض کردم، خیلی تابعِ ترتیب مشخصی نباشم. (یعنی لزوماً این انتشار به صورت هفتگی نباشه) اما از اونجایی که متوجه ی تمایل چند تا از دوستان خوبم از انتشار هفتگی این پست‌ها شدم، تصمیم گرفتم این بار… ادامه مطلب دوست داشتنی ترین‌ها برای من، در هفته ای که گذشت (۶)

بهانه‌ای برای نوشتن, توسعه مهارتهای فردی

متمم، گردهمایی، امروزی روشن و فرداهایی روشن تر

دوست خوبم سینا شهبازی، در کامنتی که برای من در پست استراتژی ای به نامِ ول کردن – ایده ای از ست گادین، گذاشت، در قسمتهایی از صحبتهاش، به نکته ای اشاره کرد. وقتی داشتم بهش جواب میدادم، حس کردم داره خیلی طولانی میشه و تصمیم گرفتم این قسمت از جواب رو در پست جداگانه ای… ادامه مطلب متمم، گردهمایی، امروزی روشن و فرداهایی روشن تر

کتاب و زندگی

استراتژی ای به نامِ ول کردن – ایده ای از ست گادین

[su_quote]ول کردن کار، استراتژی فوق العاده ای است. اما با این حال، ول کردن، کارِ بسیار اشتباهی است. البته راه بسیار ساده ای برای تشخیص تفاوت میان این دو وجود دارد. – ست گادین[/su_quote]   اگر می‌خواهیم این پارادوکس عجیب، ما را به تعجب وا ندارد؛ خواندن کتاب «شیب» نوشته ی «ست گادین» می‌تواند بهترین راه حل باشد.… ادامه مطلب استراتژی ای به نامِ ول کردن – ایده ای از ست گادین

بهانه‌ای برای نوشتن

وقتی یک نور خاموش می‌شود

دکتر فیروز نادری در توییتر خود، وقتی از درگذشت مریم میرزاخانی خبر می‌داد، از خاموش شدن یک نور سخن گفت: [su_quote]A light was turned off today …. far too soon. Breaks my heart[/su_quote] و جه تعبیر زیبایی بود. به گمان من نیز، با مرگِ هر انسان تاثیرگذار، هر انسانی که دنیا را عمیق تر درک کرد… ادامه مطلب وقتی یک نور خاموش می‌شود