بلندیهای بادگیر – فصل پانزدهم: یک دام (قسمت دوم)
یک دام (قسمت دوم) pic @www.wuthering-heights.co.uk و با عصبانیت سر پسر فریاد کشید “بلند شو لینتون!” و بعد رو به کتی کرد و مودبانه به او گفت “کمکش میکنی تا به خانه برگردد؟ او نمیتواند به تنهایی راه برود.” کتی گفت “پدرم دلش نمیخواهد من پایم را به خانه ی شما بگذارم.” “باشه، راه بیفت… ادامه مطلب بلندیهای بادگیر – فصل پانزدهم: یک دام (قسمت دوم)