شعر و ادب

خانه ام ابری است …

خانه ام ابری است … خانه ام ابری است یکسره روی زمین ابری است با آن از فراز گردنه، خرد و خراب و مست باد می پیچد یکسره دنیا خراب از اوست و حواس من. آی نی زن، که تو را آوای نی برده است دور از ره، کجایی؟ خانه ام ابری است اما ابر… ادامه مطلب خانه ام ابری است …

بهانه‌ای برای نوشتن, شعر و ادب

دلتنگ باران …

دلتنگ باران … … اگر شما هم مثل من عاشق باران، صدای باران، بوی باران و کلا حال و هوای روزهای بارانی هستید، با این خشکسالی‌های عجیب اخیر، حتما الان خیلی دلتنگش هستید… می‌خواهم توی این پست، خودم و شما رو حداقل به طور مجازی چند دقیقه ای به اون حال و هوای زیبا و دوست… ادامه مطلب دلتنگ باران …

شعر و ادب

در شب سرد زمستانی

در شب سرد زمستانی در شب سرد زمستانی کوره‌ی خورشید هم، چون کوره‌ی گرم چراغ من نمی‌سوزد و به مانند چراغ من نه می‌افروزد چراغی هیچ نه فروبسته به یخ، ماهی که از بالا می‌افروزد. من چراغم را در آمدرفتن همسایه‌ام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود، باد می‌پیچید با کاج،… ادامه مطلب در شب سرد زمستانی

شعر و ادب

بنشان مرا به منظره ی رویش

یکی از زیباترین و بااحساس ترین شعرهایی که اونهم با صدای زیبا و پراحساس خسرو شکیبایی نازنین شنیدم … شعری از محمدرضا عبدالملکیان  مهربانی را بیاموزیم … زیبا… زیبا هوای حوصله ابری است چشمی‌از عشق ببخشایم تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا زیبا… زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می‌چرخد از من مگیر… ادامه مطلب بنشان مرا به منظره ی رویش