درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (کویر)

درخششی از نور یک کتاب (کویر)  دوست داشتن برتر از عشق است. عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر می‌گذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست. عشق جنون است و جنون چیزی جز… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (کویر)

الهام بخش, درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (زنده باد خودم)

درخششی از نور یک کتاب (زنده باد خودم) دستیابی به صداقت راستین با خود بالاتر از هر چیز: با خویشتن خویش صادق باش، و در پی آن، همان گونه که شب، روز را در پی است، نخواهی توانست هیچ کس را بفریبی. از سخنان پولونیوس به لائرش هملت، قسمت اول، پرده سوم با خویشتن خویش… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (زنده باد خودم)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب – رزم آور نور-۲

درخششی از نور یک کتاب (رزم آور نور-۲) رزم آور نور تصمیم خویش را به تأخیر نمی‌اندازد. پیش از عمل، به کفاف تأمل می‌کند؛ آموزه‌ها، مسئوولیت، و وظیفه اش را در جایگاه استاد می‌سنجد. وقار خویش را حفظ می‌کند و هر گام را همچون مهم ترین گام، می‌سنجد. لیک آن گاه که تصمیم می‌گیرد، پیش… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب – رزم آور نور-۲

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (بارون درخت نشین)

درخششی از نور یک کتاب (بارون درخت نشین) … برای نگهداری کتابها کوزیمو گهگاه کتابخانه‌هایی بالای درختان می‌ساخت و می‌کوشید به هر وسیله ای که بود آنها را از باران و از گزند جانوران جونده در امان بدارد. جای این کتابخانه‌ها را پیاپی عوض می‌کرد. کتابها را تا اندازه ای همانند پرندگان می‌دانست و دلش… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (بارون درخت نشین)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (بابا لنگ دراز)

درخششی از نور یک کتاب (بابا لنگ دراز) من سر خوشبختی را پیدا کرده ام و آن اینست که برای «حال» زندگی کنم. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است. بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد. من می‌خواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (بابا لنگ دراز)

الهام بخش

همه چیز، بازتابی از درون ما است

همه چیز، بازتابی از درون ما است وقتی توجه خود را عمدتاٌ به عوض کردن امور در جهان بیرون معطوف کنیم، شاید به بعضی از هدف‌هایمان برسیم، اما نهایتاً کارآیی چندانی نخواهیم داشت. دگرگونی پایدار فقط زمانی پیش می‌آید که ریشه و هسته مشکلاتمان را بیرون از خودمان ندانیم و نخواهیم آرامش ذهنمان را با… ادامه مطلب همه چیز، بازتابی از درون ما است

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (چارلی چاپلین)

درخششی از نور یک کتاب (چارلی چاپلین) …. در دسامبر سال ۱۹۲۸ پدرم سناریوی «دیکتاتور» را به پایان رسانید… پدرم نقش هیتلر و یک یهودی کوچک اندام سلمانی را برای خودش نگاه داشته بود. او هنوز نتوانسته بود تصمیم بگیرد که پرسوناژ همیشگی خودش را با آن اندام کوچک و شلوار گشاد و کفشهای بزرگ… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (چارلی چاپلین)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (جزیره سرگردانی)

جزیره سرگردانی چشم مهمانها که به سفره هفت سین افتاد، صفت «شگفت انگیز» رکورد صفات دیگر را در وصف سفره شکست و بعد اوصاف دیگر قطار شدند: وای خدای من – خارق العاده – رنگ به رنگ – رنگارنگ – هر چه رنگ در این دنیا هست – باور نکردنی – افسانه ای – خواب و… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (جزیره سرگردانی)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (الف)

درخششی از نور یک کتاب (الف) “رئیس کسی برایش آزمونی تعیین می‌کند: اگر تمام شب را در قله کوه سر کند، جایزه بزرگی میگیرد. اگر نتواند باید مجانی کار کند. بقیه داستان از این قرار است: علی وقتی مغازه را ترک کرد، حس کرد باد بسیار سردی می‌وزد و تصمیم گرفت از بهترین دوستش آیدی… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (الف)

درباره یک كتاب

درخششی از نور یک کتاب (کویر)

درخششی از نور یک کتاب (کویر) شگفتا! وقتی که بود نمی‌دیدم، وقتی می‌خواند نمی‌شنیدم. وقتی دیدم که نبود. وقتی شنیدم که نخواند …! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال، در برابرت می‌جوشد و می‌خواند و می‌نالد، تشنه آتش باشی و نه آب، و چشمه که خشکید، چشمه که از آن… ادامه مطلب درخششی از نور یک کتاب (کویر)