— قصه های شهرزاد —
قصههای شهرزاد (۳): یک روز در سفر
یک روز در سفر در اتاق را باز کرد و چمدان کوچک خاکستری رنگش را بر روی زمین گذاشت. برای یک روز به یک شهر ساحلی آمده بود تا دور از هیاهوی زندگی روزمره، از سکوت و تنهایی و دیدن طبیعت و فکر کردن به تمام چیزهایی که برایش خوشایند بود لذت ببرد. نگاهی به اطراف انداخت. اتاقی… ادامه مطلب قصههای شهرزاد (۳): یک روز در سفر