برای دلیلی، برای فصلی یا برای یک عمر؟
باز هم فصلی جای خودش رو به فصل جدید دیگری میده. پاییز طلایی هم کم کم گامهای خسته ی پایانی خودش رو بر میداره و مادر زمین خودش رو برای خوشامدگویی به زمستان سپید، آماده میکنه.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که زندگی ما آدمها و دوستیها و ارتباطات مون با آدمهای دیگه هم چقدر میتونند به این فصلها و تغییرات اونها شبیه باشند؟ …
به مطلب زیبایی در این رابطه برخوردم که دوست دارم به بهانه ی این تغییر فصل، با شما به اشتراک بذارم:
(عنوان متن اصلی این است : Reason, Season or Lifetime Friends)
دوستانی برای یک دلیل، برای یک فصل، یا برای یک عمر
دوستان و آدمهای زندگی تان را میتوانید در سه دسته، طبقه بندی کنید:
آنهایی که برای دلیلی به زندگی شما وارد میشوند.
آنهایی که برای فصلی وارد زندگی شما میشوند.
آنهایی که برای یک عمر وارد زندگی شما میشوند.
وقتی شما بتونید این موضوع و این سه دسته را تشخیص بدید، آنوقت بهتر خواهید دانست که با هر یک و کلا با این موضوع چگونه برخورد کنید و کنار بیایید و آرامش بیشتری را در زندگی و روابط تان تجربه کنید.
دسته اول
وقتی کسی برای دلیلی به زندگی شما وارد میشه، معمولا نیاز ابراز شده ای در شما برآورده خواهد شد. او برای رفع مشکلی به یاری شما میاد. حمایت تون میکنه و از لحاظ جسمی، روحی و معنوی به شما کمک میکنه. او مثل یک نعمت و موهبت غیرمنتظره سر راه شما قرار میگیره. و برای دلیلی که شما بخاطرش، نیاز به بودن او در کنار خود داشتید، در کنار شما قرار میگیره. وقتی مشکل شما برطرف میشه یا اون نیاز برآورده میشه؛ اونوقت، بدون اینکه هیچ خطا و اشتباهی رخ داده باشه و در زمانی که ممکنه فکرش را هم نکنید، اون شخص چیزی میگه یا کاری میکنه که نشانه ی از اینه که اون ارتباط دیگه تموم شده و به پایان رسیده … گاهی اوقات ممکنه اصلا اون آن آدم از دنیا بره، یا به اراده ی خودش از زندگی شما بیرون بره. بعضی اوقات اون آدم شما را غافلگیر میکنه و شما را مجبور میکنه که در برابرش موضع گیری بکنید. شاید چیزی که ما باید سعی کنیم در این مواقع تشخیص بدیم اینه که نیاز ما در اون مقطع زمانی به واسطه ی اون آدم و در آن زمان خاص برآورده شده و تمام شده و خواست ما تحقق یافته و کاری که بایستی انجام میشده انجام یافته و به پایان رسیده…. و حالا زمان این رسیده که از اینجا به بعد، خودمان به تنهایی حرکت کنیم و به حرکت خود ادامه بدیم…
اما … دسته ی دوم
دوستانی هستند که برای یک فصل، به زندگی شما وارد میشن. برای اینکه وقتش رسیده که شما چیزی یا چیزهایی رو با دیگری سهیم بشید، رشد کنید و ببیشتر یاد بگیرید. اونها تجربه ی بیشتری از صلح، آرامش و شادمان بودن را به زندگی شما میبخشن. اونها ممکنه چیزهایی را به شما یاد بدن که تابه حال نمیدانستید و شاید به خودیِ خود، نمیتوانستید بدانید… اونها معمولا میزان باورنکردنی از حس خوب و شادمانی را به شما میبخشند. اما … تنها برای یک فصل! … باور کنید. این یک واقعیته …
و … دسته ی سوم
آدمهایی هستند که برای یک عمر وارد زندگی شما میشن. شما با اونها روابطی پایدار و همیشگی خواهید داشت و به واسطه ی اونها درسهای کل زندگی تان را میآموزید و حسهای تمام زندگی تان را که ترکیبی از شادیها و غمهاست تجربه میکنید. او در تمام فصول با شماست و شما با او درسهایی را فرا میگیرید تا هر چه بیشتر قادر باشید بنیان یک رابطه ی قدرتمند احساسی را با او ایجاد کنید.
کار شما در رابطه با او، اینه که درسهایی را که به طور مداوم در تمام فصلهای زندگی و فراز و نشیبهای مختلف اون، باهاشون مواجه میشید رو بپذیرید و فرا بگیرید. او و خودتان را دوست داشته باشید و به واسطه ی چیزهایی که از این ارتباط میآموزید، سعی کنید در رابطه با او و با آدمهای دیگر و در محیط اطراف خود نیز تغییراتی مثبت و سازنده بوجود بیاورید.
سلام شهرزاد جون
من هم به واسطه کامنت هومن کلبادی عزیز به این جا اومدم و بسیار جالب بود
ممنون از شما و لطف جناب هومن خان
سلااام کیانوش عزیز.
چقدر از دیدن اسمتون در اینجا خوشحال شدم و خیلی بهتون خوشامد میگم.:)
من شما رو به عنون یک دوست خیلی خوب و باارزش در اون خونه میشناسم و افتخار دادید که به اینجا اومدین.:)
امیدوارم از اینجا خوشتون بیاد و از چیزهایی که توش هست استفاده کنین و لذت ببرین.
ممنون از شما و کامنت قشنگی که برام گذاشتین.
سلام.
فکرش رو که میکنم میبینم خوبه که دوستی با این سه نیت شکل بگیره، حالا اولی و دومیمیتونه جابجا بشه ولی سومیبعد از اون دوتا اتفاق بیفته، احساس میکنم دوستی خوبی شکل گرفته.
سلاامت باشید.
سلااام.
من هم همین فکر رو میکنم. و فکر میکنم در بهترین حالت، دوستی مدل اول و دوم میتونه منجر به دوستی مدل سوم بشه. که یه جورایی میشه در اینحالت، شاهد رشد و بلوغ این دوستی بود. از دلیلی شروع میشه، برای یک فصل ادامه پیدا کنه و در نهایت، تمام فصول زندگی رو در بر میگیره…
ممنون از کامنتتون و شما هم سلامت و برقرار باشید همیشه.:)
سلام شهرزاد جونى…
نمیدونم این احساس عمیق قلبى من به هم خونه م که هنوز هم لیاقت دیدارشو نداشتم جزء کدوم. دسته از دوستىها حساب میشه…
امیدوارم سومى باشه:-)
نوشته ت خیلى حالم رو بهتر کرد,همیشه فکر میکردم خیلى از دوستام که واقعن دوستم بودن چرا الان بدون هیچ دلیل جدى اى نیستن…فکر میکردم یه چیزى مشکل داره…
نوشته ت باعث شد نسبت به تمام دوستانم که الان نیستن یه حس قدردانى پیدا کنم
همین که مدتى از عمرشون رو با من هم قدم شدن اتفاق خوب و ارزشمندیه…
شهرزاد جان؟ممنونم ازت
عزیزم….:)
دیدم یه نسیم بهاری خوشایند، تو یک روز جدید شروع به وزیدن کرده! … نگو نسیم جون اومده … 🙂
سلام و خوشحالم اینجا میبینمت. و خیلی لطف داری عزیزم …
خوشحالم که این نوشته حالت رو بهتر کرده نسیم جون.
آره واقعا همینطوره که تو میگی. و دونستن این واقعیتها میتونه زندگی رو برامون راحت تر بکنه و در مورد آدمها یا دوستانی که در مقطعی از زندگی، حسهای خوبی رو به ما هدیه دادن یا باری رو در اون زمان از روی دوشمون برداشتن یا روزهای سختی رو در اونموقع برامون هموارکردن – بجای اینکه بخاطر اینکه الان در کنار ما نیستن، ازشون دلخور باشیم یا مدام به دنبال جواب سوالهای زیادی که ذهنمون رو مشغول کرده بگردیم – سعی کنیم قدردانشون باشیم و از دور هم بهشون حس عشق و دوستی داشته باشیم و براشون آرزوی خوب بکنیم
و البته … به روابط خوب و پایدار دسته سوم امیدوار باشیم ….:)
شهرزاد عزیز سلام
من با کامنت هومن به اینجا هدایت شدم.
از اونجایی که خودم به شدت به احساسات توی زندگی و روابطم بها میدم متنت رو دوست داشتم.کامنت هومن هم خیلی خوب بود.خیلی باهاش موافقم…
مرسی بابت نوشتن…
سلام محمد عزیز.
خوشحالم و خیلی خیلی خوش اومدین:)
خوشحالم که از این مطلب خوشتون اومده. باز هم ممنون از هومن عزیز بابت لطف همیشگیشون و همینطور از شما که به اینجا هم سر زدین:)
سلام…شهرزاد جان…
به واسطه کامنت آقای کلبادی به این پست اومدم…ممنون ازآقای کلبادی
مطلب زیبایی بود…
ایمان دارم هم قبیله ایهای ما همه از دسته سوم هستند…دوستانی برای تمامیفصول
راستی من مدتی بود نیومده بودم….قالب جدیدت خیلی زیباستتتتت 🙂
سلام دوست خوبم
خوش اومدی و خیلی خوشحالم …:)
آقای هومن کلبادی – دوست فوقِ مهربانمون-:)، خیلی همیشه به من و به یک روز جدید، لطف دارن، و منو واقعا خجالت میدن، و واقعا ازشون ممنونم که باعث میشن دوستان خوبی مثل شما، چنددقیقه ای هم به نوشتههای اینجا هدایت بشن و دوباره به خونه ی دوست داشتنی و باارزشمون در اونجا برگردن …:)
راستی خوشحالم که نمای وب جدید رو دوست داری رها راد جون.:)
سلام شهرزاد جان عزیز
این پست خیلی آموزنده بود و میشه از زاویۀ دیدِ هر فردی بهش نگاه کرد . چقدر سخت و ناراحت کننده هست که شخصی برای یک عمر وارد زندگیِ دیگری بشه و به این دید باشه که اون فرد هم با همین دید وارد اون رابطه شده ولی در بلندمدت ، متوجه میشه که طرف مقابل ، نه برای یک عمر و نه حتی برای یک فصل ، بلکه برای یک دلیل ، وارد این رابطه شده و اینجاست که حس زیبای اعتماد ، جایِ خودش رو به حس کشندۀ بی اعتمادی میده و باعث میشه نگاهِ اون فرد ، به اطرافیان و جامعه ، تا حد زیادی تغییر کنه و اون فرد رو از یک انسان خوشبین به یک فرد بدبین تبدیل کنه 🙁
کاش ما انسانها برای حالِ دلِ اطرافیانمون ، بیشتر ارزش قائل باشیم و خودمون رو به جای اطرافیانمون بگذاریم و ببینیم اگه ما به جای اونها باشیم و کسی این رفتار رو با ما بکنه ، رویکرد ما در قبالش چه خواهد بود ؟
ارادتمند – هومن کلبادی
هومن عزیز… ازت ممنونم بخاطر همه لطف و حمایت و توجهی که نسبت به این وبسایت و مطالبش داری، دوست خیلی خوب من.
و خوشحالم که مطالب رو با دقت میخونی و درک میکنی و به دوستان دیگرمون هم معرفیش میکنی. این خیلی برام قشنگه …:)
میدونی … به نظر من این مطلب در مورد دوستیها یا آشناییها، میتونه به ما خیلی کمک کنه که بتونیم راحت تر و با آرامش بیشتری با رویدادهای اجتناب ناپذیری که در رابطه با آشناییها، روابط و دوستیهای مختلف برامون پیش میاد کنار بیاییم.
یا به عبارت دیگه بتونیم راحت تر و با آرامش بیشتری اونها و همچنین عواقب یا نتایج شون رو مدیریت کنیم.
اگرچه خودم اعتراف میکنم پذیرفتن این موضوع که کسی یا کسانی که واقعا دلت نمیخواد به راحتی از دستشون بدی رو مجبور باشی جزو دسته ی اول یا دسته ی دوم محسوب کنی و با این واقعیت کنار بیای، خیلی سخته، خیلی سخت … ولی باز دونستنش شاید بتونه مقدار زیادی به پذیرشش کمک کنه …:)
و امیدوارم برای همه مون، که کسانی که خیلی برامون مهم هستن و خیلی دوستشون داریم، برامون در دسته ی سوم قرار بگیرن …
سلامیگرم خدمت شهرزاد عزیز
این پست به دلم نشست…
ممنون. و سلامیگرم در این زمستان سرد به تو مجتبی عزیز
خداروشکر … خوشحالم …:)