الهام بخش, شعر و ادب

هایکو، به لطافت پَر

هایکو، به لطافت پَر

هایکو شعری است از جنس طبیعت و به نرمی‌و لطافت پَری که از دیاری دور در ژاپن با نسیمی‌خنک سفرش را آغاز کرده، دور شکوفه‌های گیلاس چرخیده و رقصیده تا به اینجا رسیده است.

نرم و سبک بر روحت می‌نشیند.

آرام دستانت را در دستانش می‌گیرد تا در سه لحظه ی کوتاه، با خود به دنیای لطیف و زیبایی ببرد که تا دنیا هست، دلت می‌خواهد در آن بچرخی و برقصی و بخوانی و بمانی.

بیایید چند‌هایکو را اینجا بخوانیم و با هم چند لحظه ای به این دنیای زیبا و لطیف سفر کنیم …

هایکو

زبان گنجشک را می‌فهمم

نشسته

در سکوت خانه ام

(ناشناس)

—————————————–

نمی‌دانم

رنج است بودن

یا لذت؟

(ناشناس)

—————————————–

خوب می‌شنود

حرفهای خیس چتر را

رهگذر خیس

(ناشناس)

—————————————–

با پا جامه ی خیس

پگاه

از رود می‌گذرد

(بون چو)

—————————————–

تو نیستی

و خورشید مردد است

برای آمدن

(ناشناس)

—————————————–

ما از پهنه ی این جهان می‌گذریم

در جست و جوی پناهی

هم بدان گونه که از باران زمستانی!

(سوگی)

—————————————–

چترم را بگیر

هوای بارانی دلت

مال من

(ناشناس)

—————————————–

آبگیر قدیمی

قورباغه ای می‌جهد

شالاپ

(باشو)

—————————————–

بسا که از سرما افسرده باشی

اما خود را به آتش گرم مکن

بودای برفین!

(ناشناس)

—————————————–

گلبرگ فرو افتاده آیا

به شاخه اش باز می‌تواند جست؟

نه پروانه یی بود آن.

(موری تاکه)

—————————————–

ماه و شکوفه‌های گیلاس،

اکنون می‌دانم، در این جهان

شعر سوم کدام است!

(دیوو هو)

—————————————–

شکوفه‌های گیلاس

امشب فروخواهند افتاد

زیر تبر ماه نو

(سای گین)

—————————————–

به ماه که می‌نگرم تابان

بر هزاران هزار کوره راه درد

می‌بینم تنها من نیستم گرفتار خزان

(ناشناس)

—————————————–

گلهای سفید!

از شکاف دیوار

بهار می‌آید

(بوسون)

—————————————–

با عطر آلو

به ناگاه بر می‌دمد آفتاب

کوره راه کوهستانی

(ناشناس)

—————————————–

رویای بهاری می‌دید

پلک‌هایش

خیس شد

(ناشناس)

—————————————–

پشت تپه‌ها شکفته اند

همین‌ها

که نامشان را نمی‌دانم

(ناشناس)

—————————————–

پرنده ، به رشک

از قفس

در پرواز می‌نگرد

(ناشناس)

—————————————–

از کدامین درخت شکوفان؟

نمی‌دانم

با این همه چه بوی خوشی

(باشو)

—————————————–

آه ای پروانه

رؤیایت چیست

وقت بال زدن

(ناشناس)

—————————————–

زبان گنجشک را می‌فهمم

نشسته

در سکوت خانه ام

(ناشناس)

—————————————–

چند سال می‌باید

منتظر بمانم برای

پس دادن این امانت؟

(ناشناس)

—————————————–
از رودخانه ی تابستانی می‌گذرم

با لذت

صندل‌هایم در دست

(بوسون)

—————————————–

ته آبگیر را

دیده ام

با تماشای جوجه اردک

(ناشناس)

—————————————–

صفِ ماهی‌ها

چشم‌انتظار ِ دست

شاید قطره ‌ای آب

(ناشناس)

—————————————–

ای شکارچی سنجاقک

امروز او

چقدر پرواز کرده بود؟

(چینو نی)

 —————————————–

هیچ یک سخنی نگفتند

نه میهمان ونه میزبان

و نه داوودی‌های سپید

(ناشناس)

—————————————–

در یک سوی

فانوس کاغذی ام

نخستین سپیده دم بهاری

(ایسا)

—————————————–

قطرات شبنم فرو می‌ریزد

یکی یکی، و دوتا دوتا، به شتاب

جهانی نیکوست این

(ناشناس)

—————————————–

سکه‌های سیمین

سه دیار

در سینه دارد کهکشان

(ناکادا نااوکو)

—————————————–

پروانه است

یا قلب سنگ؟

ببین آنجا را می‌گویم

(ناشناس)

—————————————–

هنگام خواب

گلنارهای سفر

در دلم می‌گسترند

(ناشناس)

—————————————–

هنگامه توفان

به قوی داری دل

چراغی برمی‌افروزیم

(کاتو شوسن)

—————————————–

باران پاییزی

میلی ناگهانی

برای گریه

(ناشناس)

—————————————–

باریدن و ایستادن

وزیدن و ایستادن

شب آرام و خاموش

(ناشناس)

—————————————–

مورچه‌ها

برای زمستان روابط

تنهایی انبار می‌کنند

(ناشناس)

—————————————–

زنگوله‌های صدفین

از صدا باز نمی‌ایستند

که بیقرار دریایند

(تاکاهاشی اتسواو)

—————————————–

افتادن ِ سیب ِ وحشی

سکوت ِ دریاچه را

می‌شکند

(ناشناس)

—————————————–

خورشید مانا

رویش سبز دستهایم

کویر سوزناک

(ناشناس)

—————————————–

مثل ساقه‌ی گیاهی ترد

گره‌ام بزنید به چوبی، چیزی

ترسیده‌ام

مدام باد می‌آید

(تسودا کی یوکو)

—————————————–

شب زیبای بهار

محو شد ناگهان

وقتی نظاره کردیم شکوفه‌های گیلاس را

(ناشناس)

—————————————–

اولین نوشیدنی سال نو

با صندلهای حصیری به پا

سپیده دم

(ایسا)

—————————————–

آه، نیلوفر صحرایی!

دلو به دام افتاده است

من در پی آب بودم.

(چی یوجو)

—————————————–

همچنان ایستاده

جلوی سرزنش آفتاب

گل آفتابگردان

(ناشناس)

—————————————–

گرد یک دریاچه

سپیده دم را انتظار می‌کشند

هم شکارچی و هم مرغابی

(تسودا کی یوکو)

—————————————–

می‌اندیشم

این آخرین سال من است!

میخورم این خرمالو را

(شیکی)

پی نوشت:

اگر شما هم به‌هایکو علاقمند شدید و دوست دارید در مورد آن بیشتر بدانید و با‌هایکوهای بیشتری آشنا شوید، گوگل مثل همیشه مشتاق و در انتظار پاسخگویی به اشتیاق شما برای دانستن است. پس بیشتر از این در انتظارش نگذارید …!

5 دیدگاه در “هایکو، به لطافت پَر

  1. شهرزاد عزیزم
    بسیار روح پُر پرنده و پُر چشمۀ شما رو دوست دارم. خیلی وقت‌ها میام اینجا و ساعت‌ها می‌چرخم برای خودم.
    مخصوصا طرفدار بخش موسیقی شمام. گوش می‌دم، دانلود می‌کنم و بعد میرم سراغ بخش شعر و ادبیات:)
    چقدر خوبه که هستید.
    شما هم شاعرید. برای شاعری که نباید حتما شعر گفت، بعضی‌ها خود، شعرند.

    1. آیدا جان.
      خوشبختی بزرگیه، داشتنِ دوستهایی شبیهِ تو.
      پر از شور زندگی و پر از حرف‌هایی از جنس بیداری.
      چقدر خوبه که متمم عزیزمون مثل یه آهن ربا، آدمهایی از جنس خودش ارزشمند رو به خودش جذب می‌کنه.
      از نظر لطفت هم خیلی ممنونم دوست خوبم.
      خیلی هم خوشحال شدم که متوجه شدم آهنگ‌ها رو گوش میدی و ازشون لذت میبری.
      درضمن یک روز جدید هم خیلی خوشحاله که میزبان عزیزی چون تو هست. 🙂

  2. ۱.
    درّه‌های سبز یوش

    سراسر

    نیمایی‌اند.

    ۲.
    عنکبوت

    پیراهن تابستانی می‌بافد

    برای ماه.

    ۳.
    پرنده لهجۀ درختی‌ام را

    دوست دارد.

    ۴.
    حیف!

    فانوس‌ها

    به تاریکی خود نمی‌تابند.

    (هایکوها از یک پدر و مادرند/ سید رضا علوی/ نشر نیلوفر)

    تقدیم به خانمِ شهرزادِ مهربان

    1. سلام آیدا جان.
      حالت چطوره؟
      چقدر قشنگ بودن این‌هایکوها.
      خیلی لذت بردم. ممنون که برام نوشتیشون.
      مثل بسیاری از کامنتهای قشنگ و دوست داشتتی ات توی متمم.
      مرسی خانمِ شاعرِ عزیزِ ما. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *