به احساس درونی ات گوش کن
پسری یکریز سرش را میخاراند، روزی پدرش به او نگاه کرد و گفت:
“پسر، چرا تو همیشه سرت را میخارانی؟!”
پسر جواب داد: “خوب، فکر میکنم تنها منم که میدانم سرم میخارد!”
این احساس درونی است! تنها تو میدانی. هیچکس دیگری نمیتواند بداند. چون از بیرون قابل مشاهده نیست. وقتی سرت درد میکند، تنها تو میدانی. نمیتوانی آن را اثبات کنی. وقتی خوشحالی، تنها تو میدانی. نمیتوانی آن را ثابت کنی. نمیتوانی آن را روی میز بگذاری تا هر کسی آن را بررسی، موشکافی یا تجزیه و تحلیل کند.
در حقیقت احساس درونی، چنان درونی است که تو حتی نمیتوانی ثابت کنی که وجود دارد. به همین خاطر است که دانشمندان آن را انکار میکنند. اما این انکار غیر انسانی است. حتی دانشمندان نمیدانند که وقتی کسی عاشق میشود، این احساس درونی است، حسی در آنجا وجود دارد! چیز نیست، شیء نیست و امکان ندارد بتوانی آن را جلوی دیگران بگذاری ولی با این حال وجود دارد.
احساس درونی اعتبار خاص خودش را دارد. اما بدلیل آموزش علمی، مردم اعتمادشان را به احساس درونی از دست داده اند. آنها متکی به دیگران هستند.
شما چنان وابسته هستید که اگر کسی بگوید: «به نظر خوشحال میآیید» فوراً احساس خوشحالی میکنید. اگر بیست نفر بخواهند شما را ناراحت کنند، کافی است هر وقت که شما را دیدند بگویند: «انگار ناراحتی، خیلی غمگینی، موضوع چیست؟ اتفاقی افتاده؟» و شما کم کم شک میکنید: «اگر این همه آدم میگویند که من ناراحتم، پس لابد همینطور است.»
شما به نظرات دیگران متکی هستید. آنقدر به آنها وابسته اید که تمام نشانههای احساس درونی تان را از دست داده اید.
لازم است این احساس درونی بار دیگر کشف شود. چون تمام زیباییها، خوبیها و عواطف الهی با احساس درونی درک میشوند.
تحت تاثیر دیگران قرار گرفتن را متوقف کنید. حتی بهتر است به همه چیز نگاه کنید، بگذارید احساس درونی تان با شما حرف بزند. به آن اعتماد کنید.
اگر به آن اعتماد کنید ؛ رشد خواهد کرد ، تغذیه شده و قوی تر خواهد شد.
اوشو