در شب سرد زمستانی
در شب سرد زمستانی
کورهی خورشید هم، چون کورهی گرم چراغ من نمیسوزد
و به مانند چراغ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ، ماهی که از بالا میافروزد.
من چراغم را در آمدرفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک
و شب سرد زمستان بود،
باد میپیچید با کاج،
در میان کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهی باریک
و هنوزم قصه بر یاد است
وین سخن آویزهی لب:
«که میافروزد؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟»
در شب سرد زمستانی
کورهی خورشید هم چون کورهی گرم چراغ من نمیسوزد.
[okbox]اگر دوست دارید ترانه ی زیبای “درشب سرد زمستانی”؛ شعر: نیما یوشیج، آواز: استاد محمد نوری، آهنگساز: استاد فریبرز لاچینی و دکلمه: احمدرضا احمدی را بشنوید، به برگه ی فایلهای شگفت انگیز بروید.[/okbox]
سلام شهرزاد عزیز
باز هم یک انتخابِ لطیف و زیبای دیگه . ازتون ممنونم دوست خوبم
ارادتمند – هومن کلبادی