همانطور که در پست قبلی (فرآوردههای اقدام جدیدِ من(۱)) نوشتم، از آنجا که فعالیت جدید من، مثل هر فعالیت دیگری میتواند یک سری فرآورده یا دستاورد یا آموخته یا تجربه ی جدید با خود در پی داشته باشد؛ تصمیم گرفتم دومین نوشته در اینخصوص را هم با شما به اشتراک بگذارم:
قبل از اینکه یک کانال تلگرام را در راستای هدف بزرگ ترم راه اندازی کنم؛
برای مدتی در چند کانال دلخواهم عضو بودم و گاهی به چند کانال دیگر هم سر میزدم.
از روزی که تصمیم به راه اندازی این کانال گرفتم، در کنار مطالب مفیدی که در درسهای مختلفِ متمم در رابطه با تولید محتوا در فضاهای دیجیتال خوانده و آموخته بودم، و میدانم که در این راه هنوز هیچ نمیدانم و هنوز باید بسیار بیاموزم؛
سعی کردم – با توجه به نکات یا مواردی که در کانالهای دیگر به آنها پی برده بودم – یک سری نباید برای خودم مشخص کنم و این کار را هم کردم.
و وقتی درس شگفت انگیز کدام سبک نوشتن برای تولید محتوای من مناسب است؟ را در متمم خواندم، در این راه مصمم تر شدم.
متمم در این درس گفت:
[su_quote]”برای تولید محتوا در یک فضای دیجیتال جدید [مثل نرم افزارهای پیام رسان]: نبایدها مهمتر از بایدها هستند.“[/su_quote]
از جمله مهم ترین نبایدهای من این بود که مراقب باشم تا مداد رنگی، به یک ماشینِ تولید جملات، و یا به یک ماشینِ کپی یا نقلِ جملاتِ پراکنده ی دیگران (حتی با ذکر منبع) تبدیل نشود.
چه بسیار در برخی کانالهایی، چه آنها که صرفاً خود را سرگرمیو چه در برخی آنها که صراحتاً کانال خویش را مکانی برای آموختن و یاد دادن میدانند، این موضوع را به وفور میبینیم و حس میکنیم.
ضمن اینکه، به این نتیجه رسیدم که کانال ارتباطی ما با مخاطب، و هر پستی که در آن منتشر میشود چه بهتر است که این حس را به مخاطب خود ببخشد که:
پشت این کانال، یک انسان نشسته است؛
نه یک ماشینِ. ماشینی که وظیفه و ماموریت اش، تنها تولید اتوماتیک وارِ جمله و محتوا است.
اینکه مخاطب بتواند حس کند که هر پُستی که مهمانِ فضای دیجیتال او میشود آمیخته با احساس، و حاصلِ تفکر و علاقمندی و شوق و دغدغهها و خلاقیتهای انتشار دهنده ی آن است.
مسلماً من هم از جملات زیبا و پرمفهوم دیگران و از آنهایی که حرفهای تازه ای برای ما دارند و ما را به تفکر بیشتری دعوت میکنند، گاهی برای انتقال حس یا دغدغه ی خودم استفاده خواهم کرد؛ اما ترجیح میدهم ضمن اینکه این نوع محتوا درصد پایینی نسبت به سایر محتواها در این کانال را به خود اختصاص دهد؛ بکوشم تا حد امکان، حس یا برداشت خودم را هم نسبت به آن جمله بنویسم یا حداقل در مورد گوینده ی آن، اندکی تحقیق کنم و مخاطبانم را با او و پیشینه و مدل ذهنی یا جهان بینی ای که احتمالاً منجر به گفتن آن عبارت از طرف او گشته است، آشنا کنم.
مورد دیگر اینکه، به این نتیجه رسیدم که به زیاد شدن عددِ subscribersهایم فکر نکنم و شاخصهای دیگری برای فعالیت و موفقیت این کانال در نظر بگیرم.
در ضمن، چقدر این گفته ی متمم در همین درس: کدام سبک نوشتن برای تولید محتوای من مناسب است؟ را دوست داشتم و آن را با تمام وجودم لمس کرده ام. اینکه:
[su_quote]نوشتن و تولید محتوا از هر جنس آن و برای هر رسانهای، یک کار خلاق محسوب میشود. اگر تعدادِ زیادی باید داشته باشید، احتمالاً نمیتوانید محتوای خوب تولید کنید. بنابراین بهتر است تعدادِ محدودی نباید داشته باشید و باقی ماجرا را به ذهن خلاق خود بسپارید.”[/su_quote]
و باقیِ ماجرا را به ذهنِ خلاق خود بسپارید.
شاید بتوانم بگویم که این یکی از زیباترین و شگفت انگیزترین تجربههایی است که در تولید محتوا چه برای این وبلاگ و چه اکنون در آن کانال تلگرامیتجربه کرده ام و میکنم.
و جالب اینجاست که متوجه شدم که با کار کردن با یک ابزار جدید، این شانس را به خود میبخشیم که این موضوع را بیشتر از پیش تمرین و تجربه کنیم.