آیا باورها، واقعیت ما را میسازند؟
دوستان خوب من.
حتما تا حالا، در مورد قانون جاذبه ، نقل قولهای زیادی رو شنیده اید،
منظورم جملاتی مثل :
هر چیزی که ذهن شما میتواند تصور کند و باور داشته باشد، به آن دست مییابید.
(ناپلئون هیل)
هر چیزی که ما به آن فکر میکنیم و بابتش شکر میکنیم، را به طرف خود خواهیم کشاند.
(جان دیمارتینی)
چه فکر کنید میتوانید، چه فکر کنید نمیتوانید، در هر صورت حق با شماست.
(هنری فورد)
مسلما همه اونها نقل قولهای فوق العاده ای هستند…
اما آیا تاکنون فکر کردید که چگونه افکار و باورهای ما میتونن به واقعیت ما تبدیل شوند؟
آیا فکر میکنید که توضیح منطقی برای این پدیده وجود داره یا اینکه این موضوع یک رمز و راز پوشیده کیهانی است؟
آنچه که ما تصور میکنیم، میتواند واقعی باشد.
افکار و باورهای شخصی ما، نقش موثر و بزرگی را در اینکه چگونه زندگی مون را مشاهده کنیم بازی میکنند.
برداشت ما از موفقیت و شکست، کاملا به چارچوب اعتقادات شخصی ما بستگی داره. باورهای ما یک فرآیند ساخت یافته را از هر چیزی که ما در زندگیمان ارزیابی میکنیم ارائه میکنه.
ما باورهای شخصی خودمون را بر اساس تفسیری که از جهان پیرامونمون بر اساس مشاهدات و تجربیاتمون داریم توسعه میدهیم.
آیا میدونید دو مولفه اصلی که منجر به باورها و اعتقادات شخصی ما میشود چیست؟
بخش احساسی و بخش منطقی
ترکیب منطق و احساسات :
در برخی موارد، یک اعتقاد شبیه یک نظریه ایجاد میشود. همانطور که میدانیم فرضیات بر اساس مشاهدات منطقی و استنتاج شکل میگیرند. در برخی موارد دیگر یک باور از نطقه نظر احساسی رشد میکند که به نظر میرسد توسط منطق حمایت میشود.
این ترکیب از این دو مولفه اصلی، ساختار اصلی باورهای شخصی ما را شکل میدهد. از طریق پنجره این باورها، ما سعی میکنیم که رویدادهایی را که در اطراف ما اتفاق میافتد را درک کنیم. ما همچنین از آنها به شکل پیش فرض در مورد نتایج احتمالی در آینده استفاده میکنیم.
حقایق پذیرفته شده:
وقتی یک باور پایه گذاری شد، دیگر بعنوان یک حقیقت پذیرفته شده و بندرت مورد بررسی دقیق قرار خواهد گرفت.
افکار و باورهای ما “سیستم عامل شخصی ” ما هستند!
خیلی شبیه به سیستم عامل کامپیوترتان، باورهای ما اینکه چگونه هر بیت از دادههای ورودی را مرتب کنیم و برای آنها فایل تشکیل دهیم را کنترل میکنند.
هر چیزی را که ما میبینیم، تجربه، فکر یا احساس میکنیم با باورهای ما تنظیم میشود. به عبارت دیگر هر ورژن یا نسخه واقعیت ما، یک آفرینش از باورهای ماست.
سیستم عامل شخصی ما همه دادههای ورودی را جدا کرده و دوباره به هم وصل میکند تا آنها را با باورهای ما مطابقت دهد.
این یک فرآیند آگاهانه نیست.
باورها هم نیاز به بروز رسانی دارند.
همانطور که ما مرتب یاد میگیریم و بزرگ میشویم خیلی از باورهای شخصی پیشین ما دیگر نمیتوانند به ما خدمتی بکنند و باید بروز رسانی شوند.
حالا فکر کنید … افکار و باورهای شخصی که شما دارید و دیگر نمیتوانند به شما خدمتی بکنند و نیاز به بروز رسانی دارند، چه هستند …؟
چگونه میتوانید واقعیت زندگی خودتان را با باورها و قانون جاذبه ای که فقط و فقط باورهای شما را میشناسد، زیباتر کنید …؟
جهان پیرامون ما یک واقعیت خام است که میتواند تحت اراده انسان متحول شود. انچه مهم است درست یا نادرست بودن باورهاست که موجب اصلاح یا افساد امور میشود. یک دروغ یا شایعه با تبلیغات سنگین و بی وقفه میتواند به باور تبدیل شود تا زمانیکه جزئیات ان مبهم، و راویان ان مورد اعتماد عمومیباشند.