از آدمهای همهچیز دان خستهام.
از آدمهایی که انگار باید در مورد هر چیزی – با ژستی حق به جانب – نظر بدهند.
از آدمهایی که قدری سکوت و تفکر و تامل و احساس را همیشه قربانیِ حرافیها و لفاظیها میکنند.
از آدمهایی که همواره گمان میکنند دیگران اشتباه میکنند و فقط آنها هستند که درست میفهمند و درست میگویند.
از آدمهایی که به واسطهی کلاس درسی و پاره مدرکی، با ردیف کردن حرفهایی رتوریک و تحلیلهایی به ظاهر علمیو منطقی؛ نظر آنانی را که نمیپسندند و درسهایی که آنها خواندهاند را نخواندهاند، به تمامیزیر سوال میبرند.
از آدمهایی که مخالفت با یک ایده یا نظر را با حمله به شخصیتِ صاحبِ آن ایده یا نظر، در هم میآمیزند.
از آدمهایی که دردِ دیگران را به سُخره میگیرند.
از آدمهایی که از حس همدلی و همدردی، کمتر بهرهای بردهاند.
از آدمهایی که دنبال فرصتی هستند تا در اینستاگرام رخ بنمایانند و بعد سرخوش و مغرورانه، پرچمِ به اهتزاز درآمدهی پست خود را در فتحِ قلهی کوبیدنِ بی چون و چرای دیگری، به نظاره بنشینند.
از آدمهایی که …
خستهام.
شهرزاد جان سلام! به دلیلی نگفتنی از این چیزی که گفتی دلم خنک شد! اما راستش من هم نمیتوانم قضاوت و موضع مشخصی در مورد این کمپین داشته باشم. یه مسئول اقتصادی بلند پایه گفته که این همکاری مفید است: http://yon.ir/6d4r6
با اینحال نظر یک روانشناس و یک جامعه شناس بیشتر به دلم نشست یعنی احساس کردم با فاصله و بیطرفی بیشتر اظهار نظر کرده اند: http://yon.ir/IyBLC
هم اظهارنظر سخت شده در این آشفته بازار، هم سکوت ( که به نوعی دیگر اظهار نظر است)
خوب خدا رو شکر. تابستون هم هست و خیلی میچسبه دل آدم خنک بشه! :))
نجمه جان. ممنون از کامنت خوبت و دو تا مقاله ای که لینکشون رو برام گذاشتی.
رفتم خوندمشون و لذت بردم از خوندن هر دوش.
در کنار اینها، مقاله ی دنیای اقتصاد، رو هم واقعاً دوست داشتم:
«زیر و بم کمپین تحریم خرید»
به نظرم خوبه که این موضوع باعث شد تا در این مورد، بیشتر بحث بشه و کارشناسان اقتصادی و اجتماعی هم بهانه ای پیدا کنن تا در موردش بیشتر حرف بزنن و بتونیم تحلیلهای خوبشون رو در این زمینه بخونیم.
به هر حال، امیدوارم امیدمون به زندگی و به آینده – توی این زمینه و زمینههای دیگه – بیشتر از اینی بشه که الان هست.
همینطور از آدمهایی که به راه حلها بی علاقه اند و فقط مسائل و بحرانها را تبلیغ میکنند. و راه حلهایی که مطرح میشوند را بدون فکر کردن و عمیق شدن به نقد میگیرند.
درود بر تو شهرزاد.
ایمان جان.
ممنون از کامنتت.
به نظر من، یه آدم مشهور – هر چقدر هم به تعبیر اونها، سطحی و بیسواد و … – همینکه اونقدر شرایط موجود در مورد خودش و در مورد دیگران، ذهنش رو آزار داده که چند دقیقه بشینه بهش فکر کنه و سعی کنه با دانش و فهم محدود خودش یه راه حل (درست یا نادرست) پیدا کنه و به دیگران هم پیشنهادش کنه. (تفنگ هم که نذاشته پشت سرشون که حتما باید انجامش بدید) ارزشمندتر و قابل احترام تر از کسانیه که با یک دنیا ادعا و لفاظی و انتقادهای غیر منصفانه، همین چند دقیقه رو هم ننشستن و به این موضوع فکر کنن و به اینکه واقعاً در این شرایط غیر عادی چه میشه کرد و حداقل پیشنهاد یا راه حل درست و منطقی تر خودشون رو ارائه بدن.