بهانه‌ای برای نوشتن

اول، خودمون! لطفا …

اول، خودمون! لطفا …

دوستان عزیزم …

تا حالا براتون پیش اومده که کسی رو بیینید که به دیگری یا دیگران، چیزی یا رفتاری پسندیده رو توصیه می‌کنه، اما متوجه می‌شید که خود او دقیقاً همان توصیه ای که به دیگران میکنه رو طی رفتاری که از خودش بروز داده یا می‌ده، عملاً نادیده می‌گیره و بهش عمل نمی‌کنه، و چه بسا با این رفتار، موجب شرمساری و غمگین شدن فرد دیگری می‌شه …

من دیدم … بارها و بارها هم دیدم …

شاید خود من هم در زمانهایی همینگونه عمل کردم!…

اما … چه خوبه که بتونیم همیشه نسبت به خودمون و اعمال و رفتارمون هوشیار و آگاه باشیم.

مرتب و همیشه، خودمون رو بررسی کنیم. و خودمون و راه و روشی که برای زندگی مون و برای رفتار با دیگران، طی می‌کنیم رو مرتب مورد ارزیابی قرار بدیم.

و ببینیم که خود ما با معیارهایی که قبولشون داریم و دوست داریم که دیگران هم رعایتش بکنند؛ تا چه حد، همسو و هماهنگ هستیم …

هر وقت چنین چیزهایی پیش میاد، یاد تکه داستانی از «پائولو کوئیلو» می‌افتم که احتمالا خیلی از شماها شنیده اید.

اما اجازه بدید یکبار دیگه هم اینجا با هم بخونیمش تا دوباره برامون یادآوری بشه … :

“انسان‌ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می‌روند.

با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت.

در سبد جلو، صفات نیک خود را می‌گذاریم.

در سبد پشتی، عیب‌های خود را نگه می‌داریم.

به همین دلیل در طول زندگی، چشمان مان فقط صفات نیک خودمان را می‌بیند و عیوب همسفری که جلوی ما حرکت می‌کند !

بدین گونه است که درباره خود، بهتر از او داوری می‌کنیم غافل از آنکه، نفر پشت سری ما هم به همین شیوه درباره ما می‌اندیشد.”

————————————————————————-

 [ssstarlist]<ul><center><li>تازگی به فایلهای شگفت انگیز سر زده اید؟ </li> <li>به فناوری‌های شگفت انگیز چطور؟</li> </ul>[/ssstarlist]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *