No Comment!
شاید دوست داشته باشین نگاهی هم به این نوشتهها بندازین
- برای بهروز کردن وبلاگ، و چند خط درباره اهمیت مدل ذهنی در کیفیت زندگی
- کمیدربارهٔ خوشبینی و امیدواری
- کتابی برای خواندن، استراتژی تمرکز، و خودکارآمدی
- یادگیری کریستالی و فعالیتهای کریستالی
- ما میتوانیم تناقضها و آرمانی نبودن آدمها را به رسمیت بشناسیم | با اشارهای به رادیو راه
- برای آرمین: بیرون آمدن از دایرهٔ امن
- آفتاب…
- اشارهای به بخشی از صحبتهای محمدرضا شعبانعلی، درباره فرمت صوتی و فرمت مکتوبِ کتابها و نوشتهها
- لحظات کوتاه و گذرایی برای اشتیاق
- چند پاراگراف از کتابِ پیاده روی (ارلینگ کاگه)
سلام.
دنیای دوست داشتنی و ساده کودک که خیلی واسم نکته جالبیه که نگاهی به اطرافش نداره،یعنی اینکه واقعا دنبال حل مشکلشه.
وهم از شرایط ظاهری دونفر بعدی مشخصه و فکر نمیکنم با حل شدن نیاز مالیشون شرایطشون بهتر بشه.
همینطوره. ممنون از دیدگاه خوبت.
انقدر این کارتون، به نظرم زیبا اومد و منو تحت تاثیر قرار داد که واقعا هر چی سعی کردم در موردش توضیحی بنویسم چیزی به ذهنم نرسید. انگار فقط تو رو هر جا که هستی با دیدنش متوقف میکنه و برای دقایقی به فکر فرو میبره.
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که به نظر من، هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست که کودکی، از عشق و محبت بزرگترهاش، محروم باشه.
اون دو نفر هم، حس میکنم طوری به اون بچه نگاه میکنن که انگار، میخوان بگن میفهمن که نیاز او چقدر واقعی تر و ارزشمندتر از نیاز خودشونه. یا شاید هم میخوان با یک حس همدردی، بگن که اونها هم، چنین نیازی رو توی خودشون حس میکنن، اما با اون صداقت زیبای کودکانه، قادر به بیانش نیستن. یا شاید هم میخوان با زبان بی زبانی بهش بگن که ما رو ببخش که ما نمیتونیم چیزی رو که میخوای و بهش نیاز داری و حق تو هست رو بهت بدیم. یا…
هرچی که هست، به نظرم یه دنیا زیباست.