الهام بخش, بهانه‌ای برای نوشتن

در لحظه‌های زندگی …

در لحظه‌های زندگی …

بیایید تا آنجا که می‌توانیم بخندیم،

چون ما هرگز نمی‌دانیم کِی مجبور به گریه کردن می‌شویم.

بیایید تا آنجا که می‌توانیم زندگی کنیم،

چون ما هرگز نمی‌دانیم کِی با مرگ روبرو خواهیم شد.

بیایید تا آنجا که می‌توانیم عشق بورزیم،

چون ما هرگز نمی‌دانیم کِی جدایی را تجربه خواهیم کرد.

بیایید زندگی را رنگی ببینیم و تمام رنگهایش را دوست داشته باشیم.

زمان به سرعت در پرواز است؛

بیایید خوب فکر کنیم، بدون قید و شرط عشق بورزیم و مانند کودکان بخندیم.

زندگی

از دیگران کینه به دل نگیریم. ببخشیم و فراموش کنیم،

همانگونه که خویشتن را به خاطر اشتباهات مان می‌بخشیم.

و همواره به یاد داشته باشیم که خداوند، هر لحظه و هر روز همراه ماست.

قبل از هر کاری به ندای قلب مان گوش فرا دهیم

و بدانیم وجدان و ندای درون مان، ما را به راه درست هدایت خواهد کرد.

امروز با خود عهد ببندیم که قلبی را شاد کنیم و لبخندی بر لبی بنشانیم.

هر لحظه ای که گذشت، دیگر قابل بازگشت نیست.

بیایید قدر هر لحظه را بدانیم.

 

اگر دوست داشتید سری هم به این نوشته: فرصتهای چند ثانیه ای برای نیکی بزنید که خیلی هم بی ارتباط با این پست نیست. 

5 دیدگاه در “در لحظه‌های زندگی …

  1. قطعا ارادتی که نسبت به همه متممی‌ها دارم باعث میشه که سر فرصت سر بزنم. اما ی متممی باید وب سایتش با بقیه فرق کنه یعنی وجه تمایز در اون وب نسبت به بقیه وبسایت‌ها باید کاملا مشخص باشه :)) ولی در کل خوب بود دوست داشتم یک روز جدید رو و در فرصت‌های مناسب حتما بهش سر میزنم.از اینکه آهنگ معرفی شده من رو میگذارید خیلی ممنونم. به امید بازدید دوباره ی یک روز

  2. سلام عزیزم
    امروز، اولین روز هفته رو با شادی و انرژی شروع کرده بودم . اومدم سر کار و بابت موضوعی سطح انرژی ام به شدت پایین اومد. از هر روشی استفاده کردم اما نتیجه ای نداشت تا اینکه به صورت اتفاقی یکبار دیگه این پستت رو خوندم. انگار به یکباره اون حجم عظیم اندوه و غم از دلم بیرون رفت و احساس رهایی کردم. مرسی که هستی 🙂

    1. قربوون تو برم من. سلام نسرین جان.
      خیلی خوشحالم نسرین که اینو گفتی. خیلی.
      خوشحالم که اگه نمی‌تونم همیشه پیش دوست خوبم باشم، اما وب سایتم همیشه پیشش هست.
      درضمن، نبییینم کسی یا چیزی سطح انرژی دوست عزیز منو پایین بیاره… کو؟ کجاست؟ تا حسابش رو برسم! 😉
      اصلاً مرسی که تو هستی … خیلی زیااد … 🙂
      ممنون که برام نوشتی. :*

  3. سلام
    من از صفحه اینستاگرامتون به اینجا اومدم.
    قبلا هم راجع به متمم متنی گذاشته بودید که اون هم اتفاقی خوندم در واقع خودم یک متممی هستم.( اگر اشتباه نکنم در رابطه با تحولات وب سایت متمم بود)
    چند تا موضوع
    نوشته‌ها رو بعضی‌هاشون رو دوست داشتم.
    و از صفحه آهنگ‌های شگفت خوشم اومد به نظرم کسی که کلایدرمن گوش میده بتونه آخرین آواز عشق اثر آندره آرزومانیان و بابک شهرکی رو گوش بده جاشون تو صفحه تون خالیه
    مورد بعدی جایی که برای کامنت گذاری گذاشتید به نظرم جسارتا خوب نیست و باید زیر لایک باشه من به زور پیداش کردم.
    خوشحالم از آشنایی با یک روز تازه. متمم و محمد رضا اگر بگذارند حتما به اینجا سر میزنم.

    1. سلام بهزاد عزیز.
      خیلی خوشحالم که شما دوست متممی‌از طریق اینستاگرام به اینجا تشریف آوردین. 🙂
      ممنون که نظرتون رو برام گذاشتین. کامنت گذاری وب سایت و اینکه هنوز فرصت نکردم روی فارسی کردن گزینه‌هاش کار کنم رو خودم کاملا قبول دارم که خوب نیست. یه بار هیوای عزیز هم لطف کرد و راهنمایی ام کرد برای درست کردنش.
      ولی فکر کنم موقعیت مکانی اش زیر لایک باشه. متاسفانه مثل اینکه Theme ای که من برای سایتم انتخاب کردم برای آخرین پستی که گذاشته میشه باکس کامنت گذاری اش در بازدید اول فعال نیست. اما وقتی روی عناوین هر نوشته (در باکس سمت راست) کلیک میشه، باکس اش ظاهر میشه. اما از گزینه ی comments در بالای صفحه هم با یک کلیک قابل دسترسیه.
      اما با همه ی این اوصاف من خیلی عذر میخوام اگر برای کامنت گذاشتن به زحمت افتادید. حتما سعی می‌کنم روش کار کنم ببینم چطور میشه راحت تر ازش استفاده کرد.
      راستی. خیلی خیلی ممنونم بخاطر معرفی و یادآوری اون آهنگ زیبا که حتما میتونه جزو آهنگهای شگفت انگیز در کنار آهنگهای ریچارد دوست داشتنی قرار بگیره. حتما به زودی میذارمش.
      در ضمن، یک روز جدید هم از آشنایی با شما خیلی خوشحاله.:)
      و امیدوارم محمدرضا و متمم بذارن یه کوچولو توی زنگ تفریح هم از این طرفها تشریف بیارید.;) باعث افتخار و خوشحالی منه.
      بازم ممنونم از کامنت خوبتون. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *