به احتمال زیاد، تا به حال کلماتی مانند «عاشق پیشه»، «هنرپیشه» و کلماتی از این دست را زیاد شنیده اید.
با مراجعه به فرهنگ معین، ملاحظه میکنیم که مفهومِ «پیشه» معادلِ «کار و حرفه، یا خوی و عادت» است.
البته مقصود من از طرح این واژه در این پست، بیشتر حول مفهومِ «خوی و عادت» این واژه میچرخد.
فکر میکنم میتوان از آن به عنوان «مَنِش» هم نام برد که به نظرم قشنگ تر هم هست.
همچنین به عنوان معادلی برای «پیشه» به مفهومِ Manner انگلیسی فکر میکنم که میتواند معادل «شیوه» و «رفتار» باشد.
اگر به فرهنگ فارسی عمید هم سری بزنید، به کلمات زیر که ترکیبی از یک عادت یا خوی یا منش + پیشه است، برمیخورید. مانند:
آزپیشه، بدپیشه، بیدادپیشه، جفاپیشه، خردپیشه، ستم پیشه، عاشق پیشه، عیارپیشه، کَرَم پیشه، گداپیشه، هنرپیشه و …
این مقدمه را نوشتم تا به حرف اصلی ام برسم:
در تولد چهارسالگی متمم مان، و بعد از چهار سال همراهی و همنشینی با آن، به این فکر میکنم که دیگر صرفاً «متممیبودن» راضی ام نمیکند.
دلم میخواهد به این فکر کنم که چگونه میتوانم «متمم پیشه» باشم.
اگر چه همین الان هم، بعد از این چهار سال که با متمم زندگی کرده ام، حس میکنم «متمم پیشه» بودن، چه ناخودآگاه و چه آگاهانه در بسیاری از زوایای زندگیم ریشه دوانده است.
دلم میخواهد – در کنارِ آنچه خود هستم یا به عنوان خویشتنِ خویش میشناسم – «متمم پیشه» باشم در:
تسلط کلامی، در وبلاگ نویسی، در مهارتهای ارتباطی، در مطالعه ی کتابها، در تفکر نقادانه، در تفکر استراتژیک، در کارآفرینی، در کسب و کار، در استراتژی محتوا، زندگی در دنیای دیجیتال، در مذاکره، در تصمیم گیری، در یادگیری و در هر آنچه که برای یک زندگی بهتر و پربارتر و موثرتر و رضایتبخش تر و با معناتر، به آن نیاز دارم یا میپسندم یا دوست دارم یا برایم مفید است یا…،
و همه را به دقیق ترین، دوست داشتنی ترین و آشناترین شکل ممکن، تنها در متمم مییابم،
و یا متمم، یک نقطه ی شروع دوست داشتنی برای شروع و ادامه ی آن راه بوده است یا میباشد.
«متمم پیشه» بودن، اگر نگویم در تمام زمینههایی که متمم در آن حرفی برای گفتن دارد؛ چه حتی تنها در برخی زمینههایش شاید به زبان سهل و آسان بیاید، ولی میدانم که در عمل میتواند سخت و دشوار و گاه بسیار چالش برانگیز باشد و طبعاً نیاز به توجه، مطالعه، یادگیری، تمرین، مراقبت، تکرار، مداومت و پشتکار دائمیدارد و خواهد داشت.
متمم، که در آغاز برای من و خیلی از ما شاید فقط یک وب سایت بود؛ مدتهاست که دیگر، فراتر از یک وب سایت یا حتی یک سیستم آموزشی یا حتی ابزاری برای توسعه دانش و مهارتها؛ جایگاه خودش را در زندگی من و در زندگی هر کسی که خودش را متممیمیداند، باز کرده و دیگر یک سبک زندگی، نه حتی خودِ زندگی است.
تولد چهارسالگی متمم را به محمدرضا – که معلمِ همیشه باارزش و دوست داشتنی متمم بوده و هست و پیدا کردنِ او را در این دنیای پر همهمه – و با متمم ای که خلق کرد – یکی از بزرگترین موهبتهای زندگی ام میدانم، و به همکاران خوب و پرتلاشش، و به همه ی دوستان متممیخوبم تبریک میگویم و امیدوارم هر روز، بیش از روزِ پیش، شاهد شادابی و بالندگی متمم و هر آنچه و هر آنکس که به آن مربوط میشود باشم.
پی نوشت:
قبلاً هم چند پست در این زمینه منتشر کرده ام. دوست دارم آنها هم در پایانِ این نوشته جایی داشته باشند:
متمم، مصداقِ روشنِ بسیاری از درسهای خودش
من ۵۰۸ روز است که همراه متمم هستم
با متمم، اینبار پس از ۷۰۰ روز همراهی