قانون رشد و پیشرفت از طریق تغییر (۲) (ناپلئون هیل)
قانون رشد و پیشرفت از طریق تغییر، اولین معجزه ی زندگی
در قسمت اول این نوشته، قانون رشد و پیشرفت از طریق تغییر (۱) (ناپلئون هیل)، با هم خواندیم که ناپلئون هیل از «قانون تغییر» به عنوان اولین معجزه ی زندگی نام میبرد و آن را از بزرگ ترین منابع آموزشی انسان میداند و میگوید با درک این حقیقت، شما دیگر در برابر تغییراتی که دید شما را در خصوص درک خودتان و جهان وسعت میبخشد، مقابله نخواهید کرد.
اگر بخش اول این نوشته را دوست داشتید، پس بیایید ادامه ی آن را با هم بخوانیم (و در بخش سوم یا پایانی این نوشته، ناپلئون هیل از تجربه ی شخصی خود در مورد معجزه ی تغییر خواهد گفت)
روح انسان فریاد میکشد و با زبانی هشدار گونه میگوید: «باید هر چیزی و هر وضعیتی که در زندگی ات رخ میدهد، خواه خوشایند باشد خواه ناخوشایند، بپذیری و در آغوش بگیری. آن را به الگوی دلخواه تبدیل کن. اجازه بده به جای اینکه ترس و نگرانی تو را رنج و شکنجه دهد، آن را به خدمت بگیری و تحت کنترل داشته باشی. هر وضعیتی ممکن است دانه ی گندمیبرای آسیاب زندگی ات باشد. آن را آن طور که میخواهی، خرد و آرد کن.»
انسان به طور معمول عادت دارد در برابر هر تغییر، مقاومت و مخالفت کند و به سختی آن را میپذیرد زیرا ما بنده ی عادت هستیم و ترک عادت موجب مرض است، اما تغییر و تحول را باید از طبیعت آموخت که هیچ گاه یکنواخت و ساکن نیست و همواره در حال گذر از وضعیتی به وضعیت دیگر است.
خالق هستی به انسان وسیله ای عطا نمود تا از خانواده ی حیوانات متمایز شود و به سوی تعالی و تکامل با بهره بردن از سرمایه ای معنوی حرکت کند و به این ترتیب بتواند در تعیین سرنوشتش دخالت داشته باشد و تقدیر خویش را رقم بزند و این اهمیت و ارزش خاصی بود که خداوند برای انسان در نظر گرفت و او را اشرف مخلوقات نامید. انسان این توانایی و اختیار را دارد که به دارایی و ثروت معنوی برسد و جایگاهش را بر فراز آسمان ببیند یا این که از حیوانات وحشی و درنده خو نیز پست تر شود. هر انسانی میتواند معمار بخت و اقبال خویش باشد و فردایش را رقم بزند.
وسیله ای که برای این منظور فراهم شده، قانون تغییر است.
انسان میتواند با فرآیند ساده ی تغییر دیدگاه فکری اش، برای خود هرگونه الگوی زندگی را ترسیم کند و با انتخاب این الگو، در جهت تحقق بخشیدن به آن گام بردارد.
این قدرت اختیار و انتخابی است که خداوند تنها برای انسان در نظر گرفته است و انسان میتواند به طور قطعی بر آن کنترل و تسلط کامل داشته باشد. این حقیقت نشان دهنده ی این است که خالق هستی این مزیت و برتری را برای انسان در نظر گرفته است که او را مهم ترین و مختارترین مخلوق خویش قرار دهد.
مادامیکه انسان با طبیعت هماهنگ است و همکاری میکند، طبیعت نیز به صورت صلح آمیز برای انسان، تغییر را پشت سر هم رقم میزند و او را در این مسیر هدایت میکند. اما اگر انسان سرکشی کند و خودش را با قانون تغییر هماهنگ نکند و آن را نادیده بگیرد یا از پذیرش ان امتناع ورزد، آن گاه طبیعت به روشهای بنیادین متوسل میشود.
این روش تکان دهنده شاید مرگ یک عزیز یا بیماری باشد، شاید ناکامیو شکست در تجارت یا از دست دادن شغل باشد یا حتی شاید فرد وادار شود تا شغلش را تغییر دهد و به جستجوی کاری جدید در محدوده ای متفاوت بپردازد که در آن، فرصتهای بیشتر و بهتری پیدا کند که اگر همان کار و عادتهای سابق را دنبال کرده بود، هرگز موقعیتهای جدید را کسب نمیکرد.
«توماس ادیسون» نخستین بدبختی و درماندگی اش را وقتی تجربه کرد که آموزگارش فقط پس از گذشت سه ماه از سال تحصیلی، او را به خانه فرستاد و طی یادداشتی به والدینش اعلام کرد که او استعداد ندارد. ادیسون بیچاره دیگر هیچ گاه به مدرسه ی سنتی برنگشت و در دانشگاه بزرگ «هارک ناکز» به دنبال کسب علم و دانش رفت که در آن جا پس از آموختن علم و تجربه، بزرگ ترین مخترع زمان خودش شد. او یش از این که از دانشگاه فارغ التحصیل شود، یکی پس از دیگری از مشاغل گوناگون اخراج میشد، آن هم در وضعیتی که دست تقدیر و سرنوشت از طریق تغییرات ضروری و اساسی او را هدایت مینمود و وی را برای تبدیل شدن به یک مخترع بزرگ آماده میکرد. شاید آموزش رسمیو متداول دوران مدرسه اش بخت و فرصت او را برای تبدیل شدن به یک شخص بزرگ از بین برده بود و او را به سوی نابودی پیش میبرد.
طبیعت میداند که وقتی بدبختی، درد و رنج جسمی، غم، ناکامیو شکستهای مقطعی بر فرد چیره میشود، باید چه کار کند.
دفعه ی بعد که دچار بدبختی و مصیبت میشوید، این نکته را به خاطر داشته باشید و به جای فریاد کشیدن و طغیان یا از ترس لرزیدن، تنها سرتان را بالا نگه دارید و در تمام جهات به دنبال «بذری با مزیت برابر» بگردید که در دل هر وضعیت بد و فلاکت باری وجود دارد.
ناپلئون هیل
از کتاب: شما میتوانید معجزه ی زندگی خود باشید.
ترجمه: مجید شهرابی