مطلب کوتاهی حول لذت شگفت زده شدن به ذهنم رسید که میتواند به طریقی، به پست قبلی (کاش هیچوقت از دیدنِ شکفتنِ گلهای زیر پایمان غافل نشویم) هم ربط داشته باشد.
خواستم پی نوشت آن مطلب بنویسمش، اما به نظرِ خودم آنقدر اهمیتش زیاد بود که دلم نیامد در یک پی نوشت در پایین نوشتهای دیگر، گم شود.
میخواستم بگویم:
***
میدانید…
به نظرم خیلی خوب میشود، اگر بتوانیم،
با اجتناب و نادیده گرفتن هر نوع سوگیری – که شاید به دلیل زیاد دیدن و زیاد شنیدن و زیاد خواندنِ مفاهیم زیبای یک نوشته یا یک کتاب یا یک موضوع، در اینور و آنور و به خصوص در شبکههای اجتماعی – به آن دچار شدهایم؛
خودمان را از لذت شگفتزدهشدن از آن مفاهیم زیبا محروم نکنیم.
به نظر من، اگر مراقب نباشیم، هر چه بزرگتر و هر چه عاقلتر و هر چه منطقیتر و هر چه حقبه جانبتر میشویم؛ به بهانههای مختلف، قدرت و توان و لذت شگفت زده شدن در برابر چیزها و پدیدهها و مفاهیمِ کوچک اما زیبا و ارزشمند را از دست میدهیم.
و این به نظر من، نمیتواند خبر خوشایندی برای ما باشد.
من فکر میکنم لذت شگفتزده شدن در برابر چیزی که شایستهی شگفتزده کردن است را، حیف است به هر بهانهای، از دست بدهیم.