شعر و ادب

نگاهی زیبا به زندگی، در شعری زیبا

شب آرامی‌بود

می‌روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم:

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟

هیچ!

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها می‌ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی‌امید تو را، خواهد کشت

زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می‌ماند.

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی فهم نفهمیدن‌هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی‌بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی‌ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات است، میان دو سکوت

زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

من دلم می‌خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.

 

پی نوشت: (یک توضیح مهم)

این شعر زیبا در بسیاری از سایت‌ها به سهراب سپهری نسبت داده‌ شده. (و البته یکی دو جا هم دیدم که از خانم شبنم فتحعلی به عنوان شاعر این شعر نام برده شده بود)

اما اخیرا کامنتی را از یکی از مخاطبان عزیز وبلاگم به نام آقای مهرداد نوایی دریافت کردم مبنی بر اینکه این شعر متعلق به ایشان است.

مضمون کامنت ایشان را اینجا می‌گذارم:

***

سلام
روز به خیر
امروز برحسب اتفاق وبلاگ شما را دیدم.
بسیار لذت بردم.

یک چیز جالب این بود که شعری را منسوب به مرحوم سهراب سپهری نوشته اید و این شعر کوتاه متعلق به بنده است.
من مهرداد نوائی هستم. ۶۲ ساله و سالیان درازی در کار تعلیم و تعلم و مشاوره هستم.
گاهی شعرهایی می‌سرایم و در جمع دوستان و اساتید ادبی و علوم انسانی پخش می‌شود.

به مرحوم سهراب سپهری خیلی علاقمندم واگر زنده بود تقدیمش می‌کردم ولی این انتساب را بر ایشان جایز نمی‌دانم.
امیدوارم برگه خودتان را اصلاح بفرمایید.
ارادتمند تمامی‌کسانی که برای فرهنگ ایران می‌کوشند.

 

 

4 دیدگاه در “نگاهی زیبا به زندگی، در شعری زیبا

  1. نمیدونم سهراب در چه دنیای غریب اما نزدیکی سیر میکنه که اینقدر اعجاب انگیز زندگی رو از پشت پنجره نگاه پنهان خودش برای ما تصویر میسازه. بسختی میشه وضوح این تصویر رو دید به نظرم

    1. قشنگ گفتی عبدالهادی عزیز.
      نگاه سهراب به دنیا، همیشه برای من هم اعجاب‌انگیز و دوست‌داشتنی بوده و هست.
      من همیشه با خودم فکر میکنم که دنیا چقدر زود از دست داد سهراب سپهری نازنین رو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *