همه چیز را طوری ببین که گویی اولین بار است (از پائولوکوئیلو)
راهبان ذن وقتی میخواهند به مراقبه مشغول شوند، جلوی صخره ای مینشینند و میگویند:
“حالا من صبر میکنم تا این صخره قدری بزرگ تر شود!”
مرشد میگوید:
همه چیز در اطراف ما در تحولی پیوسته است.
هر روز، خورشید بر عالم نویی پرتو میافشاند.
آنچه ما آن را تکراری و بی تغییر میخوانیم، پُر است از موقعیتها و طرحهای نو.
اما ما درک نمیکنیم که هر روز با تمام روزهای دیگر متفاوت است.
امروز، در جایی، گنجی در انتظار توست.
ممکن است لبخندی زودگذر باشد یا پیروزیی بزرگ.
فرقی نمیکند.
زندگی پُر است از معجزات کوچک و بزرگ.
هیچ چیز کسل کننده نیست، زیرا همه چیز در تغییر دائمیاست.
یکنواختی به این دنیا تعلق ندارد.
تی. اس. الیوت، شاعر، میگوید:
“در راههای بسیار گام بردار، به خانه ات بازگرد، و همه چیز را طوری ببین که گویی اولین بار است.”
از کتاب: «مکتوب»
پائولو کوئیلو
[su_note note_color=”#e0e06e”]راستی. شنیدن این آهنگ دوست داشتنی، به نام Lilac را هم از دست ندهید.[/su_note]
[su_audio url=”https://1newday.ir/wp-content/uploads/2016/05/03.-Lilac.mp3″]
شهرزاد
به خودم گفتم حتماً یه چیزی هست که این نوشته، جزو نوشتهی پیشنهادیت داره بهم چشمک میزنه.
من از تو، کم یاد نگرفتهام و خوشحالم که در چنین فضایی تنفس میکنم ولی این جملهات کمیمن را به فکر فرو برد: همه چیز را طوری ببین که گویی اولین بار است…
الآن بیش از پیش ایمان آوردم که تو “زندگی در لحظه” را خوب یاد گرفتهای.
ممنونم ازت بابت این پست خوب.
سینا جان. خوشحالم که اومدی و این متن زیبای پیشنهادی رو خوندی.
خیلی هم لطف داری دوست خوبم (تو وبلاگ خوبت هم دیدم که به من خیلی لطف داشتی و یه توصیف قشنگ جلوی اسم و وبلاگم نوشتی که امیدوارم لایقش باشم. ممنونم) 🙂
خوشحالم که وبلاگم خواننده ی خوب و دقیقی مثل تو داره که نرم و آروم و بیصدا، زندگی در لحظه رو هم میفهمه، براش تلاش میکنه و ستایشش میکنه.
سلام شهرزاد
متنی که از پائولو نوشتی شاید و شاید زیبا باشه.ولی نمیدونم چرا نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم.دچار یک نوع بد بینی شدم.و همان بیماری که (مهم نیس چی میگه مهم اینه که کی میگه) این روزها نوشتههای پائولو رو همه جا میبینم .منم با نقد مثبتی که به نوشتههاش شده بود ،که پائولو چیزی مینویسه که مخاطب میخواد.چیزی مینویسه که دغدغه مخاطب هست موافقم ولی به طور منفی ،چون من اسمشو میذارم بازاریابی.میدونم که هیچ اشکالی نداره .ولی من یک کتاب و نوشته رو میخونم تا با یک فرد جدید که همون نویسنده هست آشنا بشم.درصورتی که احساسم بهم میگه که نوشتههای پائولو چیزی بغیر از پائولو هست.
قصدم این نیست که پائولو رو نقد کنم چون در جایگاه نقد نیستم و به قول محمد رضا زمانی میتونی نقد کنی که بیشتر آثار شخص رو خونده باشی.اینو به عنوان یک نمونه از بدبینیم نسبت به افراد گفتم که باعث شده حتی اگر شخصی حرف خوبی هم داشته باشه به خاطر پیش فرضهایی که دارم نتونم باهاش ارتباط برقرار کنم.
من اینجا هستم تا بلند بلند فکر کنم .
محمدصادق عزیز.
به نظر من هم در اینجور مواقع، کاملاً به احساست رجوع کن، و اصلا خودت رو اذیت نکن!
اگر احساست بهش خوب نیست، پس ازش صرف نظر کن و نادیده اش بگیر و ازش بگذر.
اگر احساست بهش خوب هست (مثل من)، پس با میل و اشتیاق فراوان بخونش و تک تک کلماتش رو مزه مزه کن.
به نظرم این بهترین راهه، نه تنها برای این متن یا این کتاب یا این نویسنده، بلکه برای هر متن و هر نوشته و هر نویسنده و کلاً هر چیز دیگری.
راستی. یه راه خوب دیگه هم وجود داره و اون اینه:
“همه چیز را طوری ببین که گویی اولین بار است!”:)
سلام.
احتمال زیاد فایل صوتی سهیل رضایی و محمد رضا رو گوش کردید.
جملههایی که سهیل با اون لحن زیبا و تاثیر گزارش بیان میکنه و روش اکسان میزاره هنوز تو ذهنم هست و بعضیهاشون واقعا تو روند زندگیم تاثیر گذاشته،مثل این تیکه که میگه :اگر در خانه کس است یک حرف بس است.
فکر میکنم اگه تلاشمون بر این باشه که عنصر وفضای خواستن رو در ذهن و وجودمون تقویت کنیم احتمال زیاد موثرتر،موفق تر و شاید راضی تر زندگی کنیم.
من انتخاب این مطلبتونو خیلی دوست داشتم،چون فکر میکنم لازمه تشخیص موقعیتها ،گرفتن تصمیمات درست و به موقع و استفاده از حد اکثر توان حتی با وجود حجم زیادی از ابهام نیازمند هشیاری و اگاهی و دوری از رخوت و بی تفاوتی است.
ببخش یه مقدار نامربوط بود.
مهران جان.
نه. حرفهات خیلی خوب بود و خیلی درست میگی.
اتفاقا اینجا چقدر دقیق گفتی. اجازه بده تکرارش کنم:
” لازمه تشخیص موقعیتها ،گرفتن تصمیمات درست و به موقع و استفاده از حد اکثر توان حتی با وجود حجم زیادی از ابهام نیازمند هشیاری و اگاهی و دوری از رخوت و بی تفاوتی است.”
منم کاملاً موافقم.
راستی. فایل سهیل رضایی و محمدرضا رو یادمه. یکی از دوست داشتنی ترین فایلهای رادیو مذاکره بود.
و “مبتلا شدن” …یکی از مفاهیمیاز این فایل که هیچوقت یادم نمیره.
ممنون که یادآوری کردی.