کتابهایی هستند که…(گفتاری از داریوش آشوری)
کتابهایی هستند که اگر کسی با آنها چنان که باید سر کند، یعنی جانمایه یِ اندیشه یِ آنها را زندگانی کند، نقشی ناسِتُردَنی بر روانِ آدمیمیگذارند، زیرا سر-و-کار آنها با جانِ آدمیاست.
این گونه کتابها نه کتابِ «معلومات اند» که عقلِ آدمیرا خوراک دهند نه «ادبیات» که حس و عاطفه را برانگیزانند، بلکه جانِ آدمیرا بیدار میکنند و با او در سخن میآیند.
جانِ آدمیبرتر از عقل و احساسِ اوست و آن گرهگاهی ست که در آن عقل و احساس با هم در میآمیزند و به مرتبه ای والاتر برکشیده میشوند.
و در آن مرتبه است که جانِ بیدار پدیدار میشود که با جهان از در سخن در میآید و مشکلِ او نه چیزهای ِ گذرایِ جهان و روزمرّگیِ زندگی بلکه مسأله یِ جاودانگی و بی کرانگی ست؛ رازِ هستی است.
چنین کتابها میخواهند دری به رویِ جاودانگی و بی کرانگی باشند و انسان را از تنگنایِ جهانِ روزمرّه یِ احساس و کوته بینیِ عقلِ خود بنیاد برهانند….
تعبیری زیبا در مورد برخی کتابها، از :
داریوش آشوری، نویسنده، مترجم و زبانشناس
(در مقدمه ی کتاب «چنین گفت زرتشت» اثر «فریدریش نیچه»)
[okbox]این اثر نیچه یعنی چنین گفت زرتشت، مستقیماً الهام بخش ریشارد اشتراوس (۱۹۴۹-۱۸۶۴)، موسیقیدان آلمانی، گردید که در ۱۸۹۶ «پوئم سمفونیک»ی به نام چنین گفت زردشت (اپرای ۳۰) ساخت که از درخشانترین آثار این نوع است. این موسیقی زیبا را میتوانید در آهنگهای شگفت انگیز بشنوید … [/okbox]