در حال خوندن کتاب مهارتهای استادی از رابرت گرین هستم، که از داستانهای واقعی الهامبخش زیادی مربوط به افراد مختلف تشکیل شده، و به همراه نکتههای مفید بسیاری، هر کدام پنجرهی جدیدی رو پیش چشمان ما باز میکنه.
این کتاب رو باید پیوسته و با تمرکز و دقت و حوصله خوند، و اگر چه سخت و شاید در برخی موارد حتی غیر مفید باشه که تنها بخشی از اون را جدا کرد و به شکل مستقل نوشت، اما دوست داشتم به عنوان نمونه بخشی از یکی از نکات جالب و آموزندهی این کتاب رو به طوری که جداییاش از کل کتاب به مفهومش آسیبی نزنه اینجا بنویسم، تا اگر شما هم مایل بودید اون رو بخونید.
(شاید درپستهای دیگری، باز هم از نکات دیگری از این کتاب که برای خودم جالب و آموزنده بودند بنویسم)
رابرت گرین در جایی از کتاب – با اشاره به ماجراهای برادران وایت، که مخترع اولین هواپیمای قابل کنترل موتوردار بودند – از موضوعی به نام هوش مکانیکی حرف میزند.
او هوش مکانیکی را یکی از استراتژیهایی میداند که برای دستیابی به حالت خلاق – فعال به ما کمک میکنند.
او میگوید:
“هوش مکانیکی منبع بسیاری از مهارتهای استدلالی و نیروهای خلاق ماست.
هوش مکانیکی در مقایسه با تفکر استدلالی، شکل ضعیف شدهی تفکر نیست. بلکه در حقیقت منبع بسیاری از مهارتهای استدلالی و نیروهای خلاق ماست.
بی شک مغز ما به دلیل انجام دادن کارهای پیچیده با دست به اندازه کنونیاش رسیده است.”
رابرت گرین، اصول اولیهی هوش مکانیکی را در چند خط زیر خلاصه میکند:
“هرآنچه را میآفرینید یا طراحی میکنید، باید خودتان آزمایش کنید و به کار ببرید.
دورافتادن از کار عملی باعث جدا افتادنتان از لمس مستقیم عملکرد کلی طرحتان میشود.
هر چه بیشتر روی کارتان انرژی بگذارید، تعلقخاطرتان به آنچه خلق کردهاید هم بیشتر میشود.
[شاید با خوندن این نکته، مثل من به یاد اثر آیکیا افتاده باشید: اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم]
شما میتوانید با این گونه کار کردن اشکالات طراحی را ببینید و آنها را احساس کنید.
چیزی که در صدد ساختن آن هستید، هیچوقت به صورت جادویی و بعد از ظهور اندیشهای ناگهانی به وجود نمیآید؛ بلکه باید به تدریج و طی فرایندی گامبهگام و همزمان با اصلاح عیوبش حاصل شود.
در پایان، نیز به دلیل مهارت فوقالعادهتان برنده میشوید، نه به دلیل کسب پول.
این مهارت متضمن خلق چیزی زیبا با ساختاری ساده است و بیشترین بازده را بدون توجه به به مصالح دارد؛ یعنی خلاقیت از نوع عالی.
این اصول با دقت و انرژی طبیعی مغز شما کار میکند و هدفشان از بین بردن خطرهای پیش روی شماست.”
***
شاید بتونیم مصداقی در کار یا حرفهای که در حال حاضر بهش مشغول هستیم پیدا کنیم که آشنایی با هوش مکانیکی، و آزمایش و پیاده کردن دانستهها در کار عملی – به عنوان یکی از استراتژیهای دستیابی به حالت خلاق – فعال، بتونه برامون الهامبخش باشه.