درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

با شهامت پیش رفتن است که راه ظاهر می‌شود

در بندر میامی  (نوشته ای از پائولو کوئیلو)

 

همان طور که با دوستی به تماشای بندر میامی‌ایستاده ایم، می‌گوید:

“گاهی مردم آن قدر به آنچه در فیلم‌ها می‌بینند عادت می‌کنند که داستان اصلی را از یاد می‌برند.

فیلم ده فرمان یادت است؟”

“البته که یادم است. یک جا موسی – چارلتون هستون – عصایش را بلند می‌کند، آب می‌شکافد و قوم بنی اسرائیل از آن می‌گذرند.”

دوستم می‌گوید:

“در کتاب مقدس داستان فرق می‌کند.

آنجا خدا به موسی می‌گوید:

به بنی اسرائیل بگوی که پیش روند.

و تنها بعد به موسی می‌گوید که عصایش را بلند کند و آب دریای سرخ می‌شکافد.

فقط شهامت پیش رفتن است که باعث می‌شود راه ظاهر شود.

 

پائولو کوئیلو
covers8.com@

از کتاب: چون رود جاری باش

نویسنده: پائولو کوئیلو

ترجمه: آرش حجازی

10 دیدگاه در “با شهامت پیش رفتن است که راه ظاهر می‌شود

  1. سلام شهرزاد
    بسیار زیبا و جذاب و ساده بود ،اینکه برای مفهوم پردازی از داستان و تصویر سازی برای مخاطب استفاده می‌کنی زیرا تصویر بسیار ماندگار تر از کلمه است بخصوص اگر همراه با داستان حماسی و یا قهرمانی هم باشد.
    داستان موسی و قومش تداعی گر تغییر و سفر برای هر یک از ما است رانده شدن از بهشت موعود و سفر به ناشناخته‌ها (رشد فردیت کمال یافته ) در گرو همین شجاعت عمل نمودن است نه شجاعت داشتن بینشی که بیشتر آزارت می‌دهد تا شروع کننده یک قدمت باشد . و فرق لوکیشنی که ابتدا خداوند به قوم بنی اسراییل گفت شما حرکت کنید و آنگاه موسی عصایش را بر دریا انداخت .
    از این داستان مدل ذهنی را برایم بیشتر نمایان کرد.

    1. سلام دوست خوبم، حسن عزیز.
      خیلی خوشحال شدم اینجا دیدمتون. 🙂 و ممنون که برام نوشتی.
      خوشحالم که از این داستان کوتاه و پرمفهوم و الهام بخش خوشتون اومده و باهاتون موافقم. این داستان، نمونه ی خیلی خوبیه برای آشنا شدن با یه مدل ذهنی کارآمد. و کمک به تغییر مثبتی در مدل ذهنی خودمون.
      در مورد تصاویری که در کنار متن به کار میبرم، خیلی خوشحالم که نظر خوب شما دوست عزیزم رو دونستم و کاملا باهاتون موافقم.
      صحبت شما من رو یاد حرف “تونی بوزان” هم انداخت که متمم، ما رو در این درس: نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری

      با نقشه ی ذهنی که او ابداع کرده، آشنا کرد.
      تونی بوزان همونطور که در کامنتم در متمم هم نوشتم میگه:
      “یک” تصویر میتونه ارزشی معادل با “هزاران” کلمه داشته باشه.
      باز هم بخاطر کامنت خوبتون ممنونم. و راستی. همیشه از خوندن کامنتهای خوب و دقیق و آموزنده ی شما توی متمم لذت میبرم و امیدوارم همیشه موفق باشید. 🙂

  2. شهرزاد عزیز
    از اینکه تونستم وبلاگ شما رو پیدا کنم خوشحالم
    ایشالا سعی میکنم هر هفته مطالب زیبای شما رو مطالعه کنم
    مطلب “با شهامت به پیش” ات خیلی برای من تداعی گر گفته زیر بود
    هر روز صبح در آفریقا آهویی از خواب بیدار می‌شود که می‌داند باید از شیر تندتر بدود و گرنه طعمه او می‌شود و شیری که می‌داند باید از آهو تندتر بدود و گرنه از گرسنگی خواهد مُرد…
    مهم نیست شیر باشی یا آهو…مهم این است که با طلوع آفتاب با تمام توان شروع به دویدن کنی…
    ممنون از شما

    1. سلام دوست خوبم
      خیلی به اینجا خوش اومدین. من هم خیلی خوشحالم که تونستین وبلاگم رو پیدا کنین 🙂 و امیدوارم اینجا رو دوست داشته باشین.
      ممنون از متن زیبایی که توی کامنت تون نوشتید. من هم خیلی دوستش دارم و خوشحالم که با نوشته ی شما برام یادآوری شد. و فکر می‌کنم از نلسون ماندلا باشه.
      من هم الان در همین رابطه یاد این جمله ی زیبا از نیچه افتادم:
      “آن که مى خواهد روزى پریدن بیاموزد، نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن را بیاموزد.”

  3. سلام شهرزادجان، یادمه چند وقت پیش توی قسمت پاراگراف فارسی در مورد شعر فریدون مشیری «بی تو مهتاب شبی » کامنت گذاشته بودی و گفته بودی اونو دوست داری، این شعر رو سالار عقیلی با گروه کیوان ساکت و دکلمه خانم صادقی توی تالار وحدت اجرا کردد، من کنسرت‌هایی که میرم بعضی از قطعات خاص رو با گوشی ضبط میکنم ، چون میترسم دوباره اون‌ها رو پیدا نکنم، این قطعه رو هم ضبط کردم، بعدا خیلی دنبالش گشتم که بتونم از جایی بخرم، اما پیداش نکردم، خلاصه اینکه همون موقع فایلی که با موبایلم ضبط کرده بودم رو آپلود کردم، اما نمی‌دونستم چه طوری لینکش رو برات بذارم، چون نمی‌خواستم به طور گسترده همه جا منتشر بشه، حالا که محمد رضا وبلاگت رو معرفی کرد ، دیدم میتونم برات آدرسش رو کامنت بذارم، کیفیتش به خاطر گوشیم خیلی خوب نشده،نمیدونم خوشت بیاد یا نه،من خودم بعد از این اجرا برام این شعر دوست داشتنی تر شد.

    http://s1.picofile.com/file/8265148800/recording_20160212_233807.mp3.html

    1. مریم میم مهربون 🙂 سلام.
      چقدر برام قشنگ و دوست داشتنی بود این کارِت.
      اینکه یادت بود من چی نوشتم توی کامنتم و اینکه میخواستی این آهنگ رو یه جوری به دستم برسونی، این خیلی برام ارزشمند بود.
      خیلی از لطفت ممنونم دوست عزیزم.
      بهش گوش دادم. کیف کردم. خیلی زیبا بود. و خوشبحالت که خودت هم توی اون فضا بودی.
      گوش دادن آهنگهایی که دوست داریم، به صورت زنده توی کنسرت، لذت مضاعفی به آدم میبخشه.
      راستش، من دکلمه ی شعر کوچه رو سالها پیش با صدای خوب خود فریدون مشیری (شاعر این شعر) شنیده بودم. با اینکه خیلی زیبا بود اما به نظرم مخصوصا با آهنگ پس زمینه ی زیبا اما خیلی غمگینش، خیلی خیلی دلگیر کننده بود. و هیچوقت جرات نمیکردم مجدداً بهش گوش بدم.
      اما این که شما فرستادی، خیلی خوب بود و از شنیدنش لذت بردم.
      اگر دوست داشته باشی که در کنار اجرای سنتی این شعر زیبا، اجرای پاپ اش رو هم با صدای “کوروش یغمایی” گوش بدی، که اون رو هم من خیلی دوست دارم و به نظرم خیلی زیبا و دوست داشتنیه، لینکش رو اینجا برات میذارم.
      این هم هدیه ی کوچک من، در پاسخ به لطف بزرگ تو: 🙂
      کوچه (با صدای کوروش یغمایی)

      1. شهرراد جان ممنون از هدیه خوبت، تا حالا این آهنگ رو نشنیده بودم، برای این شب‌های بلند پاییزی عالی بود، خیلی وقته میخواستم برات کامنت بذارم اما سایتت روی تبلتم به سختی باز می‌شد. امیدوارم سایتت روز به روز خفن تر شه و با سیتم عامل موبایل هم سازگار بشه

  4. شهرزاد جان

    متنی که انتخاب کردی و جملهء با مفهوم انتهای آن خیلی به دلم نشست. البته من این کتاب رو از پائولوکوئیلو نخوندم ولی بنظرم چقدر این جمله درست هست “فقط شهامت پیش رفتن است که باعث می‌شود راه ظاهر شود” .

    1. خوشحالم شراره جان. و خوشحال تر، بابت اینکه باز هم بهم سر زدی. 🙂
      همینطوره. خیلی وقت‌ها ترس، یا تنبلی، یا ابهام در مسیر یا هر عامل بازدارنده ی دیگری میتونه ما رو فلج کنه و توان پیش رفتن رو ازمون بگیره.
      غافل از اینکه کافیه قدم‌های اولیه رو برداریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *