نقاشیهای زیبا و دوست داشتنی دوران کودکی محمدرضای عزیز – که او در پستی با عنوان “محمدرضا شعبانعلی – هفت ساله از تهران” منتشر کرده بود – آنقدر دیدنی و دلنشین بود که بارها و بارها برگشتم و به این نقاشیها نگاه کردم و هر بار با دیدنشان لبخندی بر لبانم نشست.
و اما نقاشی آخر، که قطاری را نشان میدهد که از کنار کوه و دشت، بر روی ریلها پرشتاب و بدون توقف در حال حرکت است؛
مرا به یاد نوشته ای از خود او با عنوان “عصر محتوا: ایستگاهی جدید برای قطار توسعه” انداخت که در آن به زیبایی، ما را متوجه این موضوع میکند که:
اگرچه قبلاً در ایستگاه «فن آوری» خواب مانده ایم و نتوانستیم سوار قطار توسعه شویم،
“اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژیهای خلق شده»، محتوا تولید کنند.”
و در پایان نیز چه زیبا میگوید و چه خوب است اگر فراموش نکنیم:
[su_quote]…شاید این بار بتوانیم، جلوتر یا حداقل همپای بقیه باشیم.
ما همیشه از استعداد خود گفتهایم و معتقد بودهایم که محرومیتها و سیاسیکاریها و سرمایهداری و هزار واژهی دیگر، سد توسعهی ما بوده است.
دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است.
اینبار هر یک از ما، میتوانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گامهای اثربخش برداریم.
عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانهای را پذیرا نخواهد بود.
بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم… [/su_quote]
پی نوشت:
مطالعه (یا مرور) تمامِ این نوشته ی مفید و ارزشمند (در متمم) را به شما دوستان عزیزِ علاقمند، پیشنهاد میکنم.
عصر محتوا: ایستگاهی جدید برای قطار توسعه