الهام بخش

رویا و واقعیت… (نقل قول و شعر)

برخی، در یک دنیای رویایی زندگی می‌کنند و برخی دیگر، با واقعیت روبرو می‌شوند. اما گروه سومی  هم هستند. آنهایی که، می‌توانند آن یکی را به دیگری تبدیل کنند. (گوینده: ناشناس) [su_divider top=”no” style=”dashed” divider_color=”#7b14a5″ link_color=”#c31ec4″ size=”2″] I dream a world where man No other man will scorn, Where love will bless the earth And… ادامه مطلب رویا و واقعیت… (نقل قول و شعر)

بهانه‌ای برای نوشتن

داستان‌های واقعی الهام بخش (علی نصیریان)

علی نصیریان در ادامه ی سری داستان‌های واقعی الهام بخش از انسان‌های واقعی الهام بخش؛ میخواهم اینبار با یک هنرپیشه ی خوب و توانا و دوست داشتنی، بیشتر آشنا شویم: علی نصیریان علی نصیریان، یکی از هنر پیشه‌های محبوب من هم است که در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی ایفای نقش کرده است. از جمله یکی از زیباترین… ادامه مطلب داستان‌های واقعی الهام بخش (علی نصیریان)

ترجمهٔ داستان

بلندیهای بادگیر – فصل هفدهم: آقای لاک وود در وثرینگ‌هایتز

آقای لاک وود یکبار دیگر به ملاقات وثرینگ‌هایتز می‌رود pic @www.wuthering-heights.co.uk سال ۱۸۰۲ بعد از اینکه تا پایان داستان را از خانم الن دین شنیدم، برنامه ای برای آینده ام چیدم. تصمیم گرفتم زمستان امسال، دیگر در گرنج نمانم و به خانم دین گفتم که من با اسب به وثرینگ‌هایتز می‌روم تا این موضوع را… ادامه مطلب بلندیهای بادگیر – فصل هفدهم: آقای لاک وود در وثرینگ‌هایتز

برای فکر کردن

اگر غذا تمام شود!

شاید شما هم – مخصوصاً در این چند روز اخیر- خبرهای مربوط به بحران گرسنگی و کمبود غذا در کشور ونزوئلا را شنیده باشید. کشوری که مهمترین منبع درآمد آن نفت است. این منبع شوم…! (اگر فرصت کردید این مطلب مرتبط را هم بخوانید : شومی‌منابع) و شاید برای تان جالب باشد اگر بدانید حدود… ادامه مطلب اگر غذا تمام شود!

دانستنیها

شفایی به نام CTRL/F5!

اگر شما هم مدت زمان زیادی از اوقات تان را در دنیای وب می‌گذرانید، حتما با راه حلی به نام CTRL/F5 برای رفع مشکلاتی که گاهاً در هنگام مشاهده یا استفاده از امکانات یک وب سایت بروز می‌کند، آشنایی دارید. چقدر برای شما هم پیش آمده که شما وب سایتی را یک جور ببینید و دوست… ادامه مطلب شفایی به نام CTRL/F5!

الهام بخش

شعر پرشور هستی

از پرندگان، آواز خواندنشان را بیاموز از درختان، رقصشان را و از رودخانه‌ها موسیقی شان را. wisconsin copper culture state park commons.wikimedia.org@ دیده بگشا تا از شعر پر شور هستی حیران شوی. نیازی نیست به دنبال معنای هستی بگردی. اگر چنین کنی، جستجوی تو یک جستجوی فلسفی می‌شود. بدون مطرح ساختن پرسش “معنای پیچ و… ادامه مطلب شعر پرشور هستی

ترجمهٔ داستان

بلندیهای بادگیر (فصل شانزدهم: کتی بیوه می‌شود)

کتی بیوه می‌شود pic @www.wuthering-heights.co.uk در غروب روز خاکسپاریِ آقای ادگار، هیتکلیف آمد تا کتی را همراه خود ببرد. به او التماس کردم و گفتم “چرا نمی‌گذاری کتی اینجا با من زندگی کند؟” گفت “من دنبال کسی می‌گردم تا گرنج را از من اجاره کند. تو اینجا به عنوان پیشخدمت می‌مانی الن، اما کتی باید… ادامه مطلب بلندیهای بادگیر (فصل شانزدهم: کتی بیوه می‌شود)

بهانه‌ای برای نوشتن

نخل طلایی جاودانگی به کیارستمی‌ تعلق گرفت!

عباس کیارستمی، این فیلمساز برجسته ی ایرانی را از دست دادیم. دیشب وقتی اعلام یک خبر فوری و در پی آن، خبر درگذشت این هنرمند خوب و ارزنده ی کشورمان را از یکی از رسانه‌ها بر صفحه نمایش تلویزیون دیدم و شنیدم، اولین جمله ای که ناخودآگاه به زبانم آمد این بود: نه، خدایا، نه!… ادامه مطلب نخل طلایی جاودانگی به کیارستمی‌ تعلق گرفت!

ترجمهٔ داستان

بلندیهای بادگیر – فصل پانزدهم: یک دام (قسمت دوم)

یک دام (قسمت دوم) pic @www.wuthering-heights.co.uk و با عصبانیت سر پسر فریاد کشید “بلند شو لینتون!” و بعد رو به کتی کرد و مودبانه به او گفت “کمکش می‌کنی تا به خانه برگردد؟ او نمی‌تواند به تنهایی راه برود.” کتی گفت “پدرم دلش نمی‌خواهد من پایم را به خانه ی شما بگذارم.” “باشه، راه بیفت… ادامه مطلب بلندیهای بادگیر – فصل پانزدهم: یک دام (قسمت دوم)