آیا توجه کرده ای که انسان تنها جانوری است که میخندد؟
ارسطو میگفت که انسان تنها جانور صاحب منطق است. ولی این حرف کاملا صحت ندارد، چون که مورچهها و زنبورها هم موجوداتی بسیار منطقی هستند. در واقع در مقایسه با مورچه و زنبورها، انسان موجودی غیر منطقی به نظر میرسد. کامپیوتر هم وسیله ای است بسیار منطقی و در مقایسه با آن نیز، انسان بسیار غیر منطقی است. زنبورها و مورچهها هیچ کدام نمیخندند. فقط انسان از چنین موهبتی برخوردار است.
لبخند زدن اولین فعالیت اجتماعی انسان است، و بایستی به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین فعالیت آدمینیز باقی بماند. آدم بایستی در تمام طول زندگی اش بخندد. اگر ادم در همه ی وضعیتها قادر به خندیدن باشد، قدرت مقابله با آنها را نیز پیدا میکند و این مقابله، باعث رشد و بلوغ انسان میشود. من نمیگویم که آدمینبایستی بگرید. درواقع اگر نتوانی بخندی، گریه هم نمیتوانی بکنی. گریه و خنده باهم هستند. آنها جزئی از پدیده ای هستند که نمایانگر حقیقت و اصالت است.
گریه و خنده جزئی از حالتهای خُلقی و دِماغی تو هستند، جزئی از حال و هوای درونی تو هستند که تو را غنی میکنند. ولی بتدریج و با گذر زمان، همه آن را فراموش میکنند. چیزی که در ابتدا طبیعی و خودانگیخته بوده، غیر طبیعی میشود. تو به کسی احتیاج داری که با سقلمه و سیخونک و قلقلک تو را به خنده وادارد. فقط در این صورت است که میتوانی بخندی. برای همین است که این همه لطیفه و جوک در دنیا ابداع شده است.
ما فقط موقعی میخندیم که دلیلی وجود داشته باشد که ما را به خنده وا دارد. یک نفر لطیفه ای نقل میکند، و شما میخندید؛ برای اینکه لطیفه، هیجان خاصی در شما ایجاد میکند.
ساختار لطیفه در مجموع چنین است:
داستان در جهتی خاص پیش میرود، ولی مسیر آن ناگهان عوض میشود. این تغییر مسیر چنان غیر قابل پیش بینی و شدید است که اصلا در تصور شما هم نمیگنجد. هیجان افزایش مییابد و شما منتظر شاه بیت و نکته ی اصلی لطیفه هستید. و ناگهان چیزی کاملا بر خلاف انتظار شما و در عین حال مضحک و محال به گوشتان میرسد که اصلا با آنچه در ذهن خویش تصور میکردید همخوانی ندارد. یک لطیفه هیچ وقت منطقی نیست. اگر لطیفه منطقی باشد، ماهیت خنده دار بودن را از دست میدهد، زیرا آن موقع شما میتوانید پایان آن را حدس بزنید و قبل از اینکه شاه بیت لطیفه بیان شود، شما خودتان از طریق قیاس و محاسبه به آن رسیده اید، از این رو دیگر خنده دار نخواهد بود.
در یک لطیفه ی ناب، مسیر مضمون طوری ناگهانی عوض میشود که شما اصلا نمیتوانید آن را تصور کنید و به آن پی ببرید. این تغییر مسیر را میتوان به یک جهش تعبیر کرد، جهشی کوانتومی. به همین دلیل است که یک لطیفه ی خوب، باعث آزاد شدن انرژی در قالب خنده میشود. لطیفه روشی ظریف برای قلقلک دادن شما از طریق روح و روان است.
خنده به آدمیقوت میدهد. حتی علم پزشکی هم به این نتیجه رسیده که خنده یکی از موثرترین و فراگیرترین داروهایی است که طبیعت برای آدمیبه ودیعه گذاشته است. اگر در زمان ناخوشی بتوانی بخندی، سلامت خود را زودتر باز مییابی. اگر نتوانی بخندی، حتی اگر سالم هم باشی، دیر یا زود سلامت خود را از دست داده و مریض میشوی. خنده ی از ته دل، باعث ناپدید شدن ذهن میگردد. کل راه و روش مراقبه ی «ذن» بر این است که انسان را به حالت «بی ذهنی» (no – mind) برساند. خنده یکی از زیباترین راهها برای رسیدن به چنین وضعیتی است.
آدم میتواند در این دنیا باشد، بدون اینکه به آن وابسته باشد. آدم میتواند در جمع حضور داشته باشد و در عین حال تنها باشد. هزار و یک کار بکن، هر آنچه لازم میدانی به انجام برسان ولی از بابت آن مغرور نشو.
در دنیا بودن هیچ ایرادی ندارد. در «این جهان» باش، ولی در عین حال «آن جهانی» بمان. این والاترین هنر است، هنر زندگی بین دو قطب متضاد و برقراری تعادل خویش بین این دو تضاد؛ راهی بسیار باریک همچون لبه ی تیغ، ولی تنها راه ممکن است. اگر تعادل خویش را از دست بدهی، حقیقت را نیز از کف خواهی داد.
در این دنیا حضور داشته باش و به راه خویش ادامه بده، با خنده ی ناب به عمق وجود خویش رسوخ کن و با ترانه به سوی خالق پیش برو!
اُشو
[okbox]دلتان میخواهد بتوانید خودتان به راحتی و در عرض چند ثانیه، در یک وب سایت، تصویری با نقل قول دلخواه تان بسازید، دانلود کنید و با دوستان تان به اشتراک بگذارید؟ پس با یک وب سایت شگفت انگیز دیگر در برگه ی وب سایتهای شگفت انگیز آشنا شوید… [/okbox]