بهانه‌ای برای نوشتن

احساس تنهایی، با متفاوت اندیشیدن

احساس تنهایی، با متفاوت اندیشیدن

.

دوستان عزیزم

آیا تا حالا شده خیلی احساس تنهایی کنید؟

یک احساس تنهایی شدید…

نه… منظورم آن تنهایی متداول نیست که کسی دور و برت نباشد و به قول معروف تنها باشی.

منظورم آن مدل احساس تنهایی است که می‌دانی در جمع بسیاری هستی، اما در رابطه با موضوعی، همه، یا اکثریت قابل توجهی از آدمها، همگی مانند هم فکر می‌کنند و آنجا فقط تو مانده ای یا عده ی قلیلی مثل تو، که جور دیگری می‌اندیشند. نمی‌گویم الزاما مثبت یا منفی.

جور دیگری …

حس می‌کنی کس دیگری (یا اگر هم هست، نمی‌شناسی یا نمیدانی که هست) مثل تو نمی‌اندیشد.

احساس تنهایی

تو از پنجره ی متفاوتی به موضوع می‌نگری. پنجره ای که با مناظر و چشم انداز بزرگ و گسترده اش، یا تو را از لذت لبریز، یا از اندوه سرشار می‌سازد.

اما می‌دانی کسی نیست که این نگاه را با او قسمت کنی. یا اگر هست نمیدانی کجاست!

نگاه دیگران، بدون توجه به پنجره ی تو، به همان پنجره کوچکی دوخته شده، که بقیه از آن به بیرون می‌نگریستند و می‌نگرند و فقط همان مناظری را می‌بینند که بقیه می‌دیدند و می‌بینند و لب به تحسین آن منظره و کرانه ی کوچکش می‌گشایند.

به نظر من این احساس تنهایی هم، گاهی آزار دهنده است. آدم دلش می‌گیرد. آدم بدجوری دلش می‌گیرد…

2 دیدگاه در “احساس تنهایی، با متفاوت اندیشیدن

  1. سلام
    آره اونقدر زیاد که تمام یا اکثریت اوقات در دریای خودم چنان غرقم که دلم نمیخاد با توفان اطرافیانم بیام بیرون. پنجره دیدگاه من رو به سوی طبیعتی سرشار از زیبایی، یاد خدا و زندگی بازه ولی میبینم اطرافیانم توی همون پنجره لجن زار میبینن، بجای تحسین زیبایی‌های طبیعت ناسزا میگن، بجای درک نظرات و دیدگاه سایرین، اونها رو قضاوت میکنن و جز به خودشون به تمام هستی هیچ نمره ای نمیدن. از دیدگاه خودشون تمام عالم هستی فقط روی محور این آدمها میچزخه…
    یاد جمله دکتر شریعتی توی پست “ادبیات و زندگی اجتماعی (از دکتر علی شریعتی)”افتادم:
    “سخت است حرفت را نفهمند،
    سخت تر اینست که حرفت را اشتباهی بفهمند…
    حالا میفههم که خدا چه زجری می‌کشد….”
    و این مطلب برام خیلی جذاب بود چون اولین بار توی سایت شما دیدم و توی زندگیم همیشه به این موضوع فکر میکردم…

    1. سلام دوست عزیز.
      بله گاهی این موضوع، آدم رو خیلی غمگین می‌کنه و به آدم احساس تنهایی میده.
      اما خوب به هرحال ما مسئول نگاه دیگران نیستیم و باید سعی کنیم از نگاه خودمون و از مناظری که ممکنه کسانی قادر به دیدنش نباشن، لذت ببریم. حتی اگه بهمون حس تنهایی ببخشه… 🙂
      ممنونم که برام نوشتید و خوشحالم که به یک روز جدید سر میزنید و مطالبش رو میخونید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *