درباره یک كتاب, کتاب و زندگی

از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ – قسمت اول

پیش نوشت: قبلاً در پستی با عنوان “در مورد پیدایش خط، بیشتر بدانیم” از کتابی صحبت کردم که نام آن «زبان شناسی و زبان فارسی» از «پرویز ناتل خانلری» است.

آنقدر خواندن این کتاب با توجه به موضوعاتی که همیشه برایم قابل توجه و دوست داشتنی بوده، برای من لذت بخش است که تعجب می‌کنم چرا من این کتاب را که سالها مظلومانه و بیصدا در گوشه ای از کتابخانه ی خانه مان نشسته بود، تا به امروز، نخوانده بودم.

سعی می‌کنم به مرور، بخشهایی از مطالب این کتاب را در این وبلاگ، برای شما هم بنویسم،  تا اگر شما هم به اندازه ی من به این مباحث علاقمند بودید، بخوانید و بیشتر با آنها آشنا شوید.

موضوعی که در این پست به آن می‌پردازم، در مورد اختراع زبان است، که ناچارم تنها به گوشه‌هایی از آن اشاره کنم.

*****

این موضوع با این گفتار دکتر خانلری آغاز می‌شود که زبان را در شمار اختراعات آورده است.

اما توضیح می‌دهد که مقصود از اختراع زبان این نیست که مثلاً “در ابتدا نابغه ای پیدا شده که سخن گفتن را اختراع کرده است،

یا مردمان مجمعی تشکیل داده و با هم قرار گذاشته اند که به چیزها نامی‌بگذارند و به این طریق با هم گفتگو کنند.

الته نظریه ی ما این نیست.

این نظریه ی وضع لغت است که هنوز در برخی از کتاب‌ها دیده می‌شود و موضوع مباحثات فلسفی بسیار واقع شده است.

اما در نظر ما این مطلب جزء زبان شناسی نیست.

ما پیرو نظریه ی کسانی هستیم که از دوران قدیم، برخلاف گروه نخستین، می‌پنداشتند که زبان امری طبیعی است،

و به طور طبیعی در طی تکامل بشر رو به کمال سیر کرده است.”اختراع زبان

و بعد اشاره می‌کند که منظور او از به کار بردن کلمه ی تکامل، دلیل بر این نیست که اختراعی وجود نداشته است.

او توضیح می‌دهد که باید همه ی فعالیت‌های بشری را که به نتایج معین و مطلوب منتهی می‌شود از مقوله ی اختراع شمرد.

به خلاف فعالیت‌های حیوانی که هر چه کامل باشد، ظاهراً بدون اراده و شعور انجام می‌گیرد و همیشه یکسان است.

بعد اشاره ی جالبی به دست می‌کند که در تاریخ تکامل بشر، یکی از ابداعات او بوده است.

به این معنی که دست را طبیعت به بشر بخشیده و او طرز به کار بردن آن را تکمیل کرده است.

یا مثلاً راست ایستادن، خود امری است که طبیعی نبوده و به تدریج به وجود آمده،

و این تکامل، همراه با کوششی بوده است که انسان برای تکمیل و تربیت خود انجام میداده است.

همینطور طریقه ی ایستاده راه رفتن انسان نیز امری است که به تدریج تکامل یافته است.

همچنین شنا کردن، بالا رفتن از درخت، و حمل چیزها بر پشت یا روی سر و ..

و نکته ی جالب دیگری که به آن اشاره می‌کند، این است که: “افزار، دنباله و متمم تکامل دست است.

هر نوع دستگاه و آلتی که اختراع شده متمم عمل یکی از اعضای انسانی است.”

و در ادامه می‌گوید:

“به گمان من، ما حق داریم که تکامل خط و زبان را نیز به همین طریق مورد مطالعه قرار دهیم.

در اینجا با افزار فکر سر و کار داریم، که فقط در انسان تکامل یافته نه در حیوانات دیگر.

در میان جانوران کامل و برتر، چیزی که معادل زبان وسیع و گوناگون بشری باشد وجود ندارد.

نمی‌گویم که میان حیوانات هیچ وسیله ی تفیهم یا تفاهم یا میان جوامع حیوانی وسیله ای برای ابراز عواطف نیست.

(حاشیه: یاد داستان جذاب و دوست داشتنی «قلعه حیوانات» نیفتادید؟ 🙂 )

اما چیزی که معادل و مشابه گفتار آدمیان باشد، البته میان حیوانات نمی‌توان یافت.

گفتار، خاصِ انسان است.

علت تکامل زبان نزد بشر، احتیاجات فردی بشر و احتیاجات جوامع بشری و وجود قوائی در طبیعت انسان است که مقارن پیدایش زبان، تکامل یافته است.”

و از این صحبت‌ها نتیجه می‌گیرد که:

” بنابر این، من نخست زبان را اختراع می‌شمارم و آن را یکی از نخستین اختراعات بشری می‌دانم که مقدمه و وسیله ی اختراعات دیگر بوده است.

سپس چون سخن از آلت و افزار به میان می‌آید، می‌گویم که زبان آلت ارتباطی افراد انسان در جامعه است.

تعریف مثبت زبان همین است.”

 

ادامه در: از اختراع زبان چه می‌دانیم؟ (قسمت دوم)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *